گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حزین لاهیجی

ای سیل مرگ، بی تو دل تشنه آب شد

دیر آمدی و خانهٔ طاقت خراب شد

تفسیده تابه ای، شده بستر ز تب مرا

پهلو به هر طرف که نهادم کباب شد

آورده است رشتهٔ جان رو به کوتهی

از بس که صرف، درگره پیچ و تاب شد

مستم درین مرض، که ز یاد نگاه او

نشتر دوید تا به رگ من، شراب شد

بودم ز تنگی دل خود در قفس حزین

آخر ز چاک سینه، مرا فتح باب شد

 
 
 
سنایی

در مهر ماه زهدم و دینم خراب شد

ایمان و کفر من همه رود و شراب شد

زهدم منافقی شد و دینم مشعبدی

تحقیقها نمایش و آبم سراب شد

ایمان و کفر چون می و آب زلال بود

[...]

خاقانی

آن مصر مملکت که تو دیدی خراب شد

و آن نیل مکرمت که شنیدی سراب شد

سرو سعادت از تف خذلان زگال گشت

و اکنون بر آن زگال جگرها کباب شد

از سیل اشک بر سر طوفان واقعه

[...]

سید حسن غزنوی

ماه تمام ملک به زیر نقاب شد

آب حیات شرع دریغا سراب شد

سروی ز بوستان معانی فرو شکست

برجی ز آسمان معالی خراب شد

کور و کبود مردمک چشم مردمی

[...]

مولانا

صد مصر مملکت ز تعدی خراب شد

صد بحر سلطنت ز تطاول سراب شد

صد برج حرص و بخل به خندق دراوفتاد

صد بخت نیم خواب به کلی به خواب شد

آن شاهراه غیب بر آن قوم بسته بود

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه