گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حزین لاهیجی

عشق سرکش، به فغان، زین دل ناشاد آمد

این سپندی ست کزو شعله به فریاد آمد

تهمت آلودهٔ عیشیم، که گلشن زادیم

پر و بالی نگشودیم که صیاد آمد

طفل خامیم و ستمکاری ایام ،به ما

ادب آموزتر از سیلی استاد آمد

خواستم عقد طرب با می گلگون بندم

با دلم الفت دیرینهٔ غم یاد آمد

غم بود قسمت دل های فراغت طلبان

هر که شد بندهٔ عشقت، ز غم آزاد آمد

درگه پیر مغان خاک مراد است حزین

هر که غمگین به در میکده شد شاد آمد

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
حافظ

در نمازم خَمِ ابرویِ تو با یاد آمد

حالتی رفت که محراب به فریاد آمد

از من اکنون طمعِ صبر و دل و هوش مدار

کان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمد

باده صافی شد و مرغانِ چمن مست شدند

[...]

جامی

عشرت خسرو و شیرین سحرم یاد آید

کوه غم بر دلم از محنت فرهاد آمد

بانگ زنجیر نهادند لقب بی خبران

آهن از ناله مجنون چو به فریاد آمد

گر نه شمشاد گل اندام من از باغ گذشت

[...]

امیرعلیشیر نوایی

دوشم از سوز فنا با قد خم یاد آمد

شمع در گریه شد و چنگ به فریاد آمد

با همه سنگدلی رحم کنی گر دانی

کز غم هجر توام دوش چه بیداد آمد

رسم تاراج خرابی چو بدید ابر بهار

[...]

صائب تبریزی

تا مرا در نظر آن حسن خداداد آمد

هر سر موی مرا نام خدا یاد آمد

چون دل از دامن صحرای جنون بردارم؟

که سرابم به نظر موج پریزاد آمد

در دل سخت تو بیرحم ندارد تأثیر

[...]

نشاط اصفهانی

ستم آخر شد و بیداد به بنیاد آمد

نوبت رحمت و فضل و کرم و داد آمد

خجل آن بنده که از بند تو آزادی جست

خرم آن صید که از قید تو آزاد آمد

در وفای تو زهی شکر که سر رفت بخاک

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه