مرا آزاد میسازد ز دام دل تپیدنها
جنون گر وسعتی بخشد به صحرای رمیدنها
به خاک افتادهٔ ضعفم، چو نقش پا درین وادی
زمینگیر غبار خاطرم، از آرمیدنها
سهی بالای من، تا خالی افکندهست آغوشم
دوتا گردیدهام در زیر بار دل کشیدنها
از آن مهر جهانآرا نقاب از رخ برافکندن
ز ما بیطاقتان، چون صبح پیراهن دریدنها
رقیبان را به درد خود نبیند هیچ ناکامی
چه با جان زلیخا کرد، رشک کف بریدنها
تب و تاب دل ما تشنهکامان را چه میدانی؟
شراب بیخماری میکشی از لب مکیدنها
بیا در دیده، گر دلجویی این ناتوان خواهی
نگه را منزل دوریست تا مژگان رسیدنها
بهاران بودهای در باغ، دی را هم تماشا کن
عجب بر چیدنی دارد، بساط عیش چیدنها
حزین آخر سر حرفی به آن شیرین زبان واکن
چه لذت بردهای از شهد ناکامی چشیدنها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ احساسات عمیق و دردهای ناشی از عشق و جدایی است. شاعر از رنجهای دل و حماقتهای خود سخن میگوید و به ضعف و ناامیدیاش اشاره میکند. او در تلاش است تا از زنجیرهای دلتپیدنها رهایی یابد و به سمت آزادی برود. همچنین، به زیباییهای عشق و چالشهایی که در پی آن وجود دارد میپردازد، و رقبای خود را با طعنه و کنایه خطاب قرار میدهد. در نهایت، شاعر از شکوه جدایی و لذتهای تلخ آن سخن میگوید و از معزز بودن عشق، حتی در حاشیهٔ ناکامیها، یاد میکند.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که اگر جنون و شوق به انسان آزادی بخشد، میتواند او را از وابستگیها و دلتنگیها رها کند و او را به سوی وسعتهای جدیدی از تجربه و احساسات ببرد. در واقع، این احساسات شدید و غیرعادی میتواند انسان را از قید و بندهای درونیاش آزاد کند و به او امکان کاوش در دنیای وسیعتری را بدهد.
هوش مصنوعی: به خاطر ناتوانیام، مانند ردپایی بر روی زمین، در روزگار غبارآلودی افتادهام که ناشی از یادآوریهای گذشتهام است.
هوش مصنوعی: هیچ چیز نمیتواند به اندازه زیبایی تو بر من تأثیر بگذارد. من در زیر بار سنگین احساسات و محبتهایم، احساس سبکی میکنم و به دو قسمت تقسیم شدهام.
هوش مصنوعی: از آن عشق زیبا و معطر، پردهای که ما را پنهان کرده، باید کنار زد. برای ما که طاقت نداریم، مثل صبح که با برهم زدن تاریکی، لباس شب را کنار میزند.
هوش مصنوعی: کسانی که با چالشها و مشکلات روبرو هستند، هیچگاه به درد و رنج دیگران توجهی ندارند. مانند زلیخا که به خاطر عشقش به یوسف، حتی از خود نیز غافل بود و به راحتی به دیگران حسادت میکرد.
هوش مصنوعی: تو از درد و بیتابی دلهای ما که تشنه عشق و شوقاند، چه آگاه هستی؟ تو شرابِ بیخماری را به راحتی از لبههای مکیدن میچشانی.
هوش مصنوعی: بیا در چشم من نگاهی بینداز، اگر میخواهی دلجویی کنی؛ این دل ناچیز، برای رسیدن به تو مسافتی طولانی دارد که باید تا مژگان تو پرواز کند.
هوش مصنوعی: بهار را در باغ تجربه کردهای، حالا دیماه را هم ببین. شگفتانگیز است که چه نعمتهایی برای برداشت و لذتبردن در این فصل وجود دارد.
هوش مصنوعی: حزین، در نهایت یک صحبت با آن فرد شیرینزبان داشته باش. چه لذتی از تلخیهای ناکامیها بردهای!
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به صد اندیشه افکند امشبم آن تیز دیدنها
در اثنای نگاه تیز تیز آن لب گزیدنها
ز بس برجستنم در رقص دارد چون سپند امشب
به سویم گرم از شست آن ناوک رسیدنها
زبان زینهار افتد ز کار از بس که آید خوش
[...]
مباش ای رهنورد عشق نومید از تپیدنها
که در آخر به جایی میرسد از خود رمیدنها
عنان نفس را بگذار چندی تا به راه آید
که از خامی برآرد اسب سرکش را دویدنها
ظهور پختگی با خویش دارد حجت قاطع
[...]
گرفتم گوشهای امروز از درها دویدنها
کمان حلقه شد پشت عصایم از خمیدنها
چو گل از سفره ارباب دولت خون دل خوردم
نصیب من نشد چون غنچه غیر از لب گزیدنها
قناعت پیشگان لب تر نمیسازند از دریا
[...]
چسان عنقا کند با هوشم آهنگ پریدنها
که ریزد سستی پرواز او رنگ تپیدنها
به عزم چیدن گل تا خرامت گلشنآرا شد
بود از شوق دستت غنچه دلتنگ نچیدنها
نمیزیبد تواضع از تو با این قامت رعنا
[...]
چو اشک، آن کس که میچیند گلِ عیش از تپیدنها
بود دلتنگ اگر گوهر شود از آرمیدنها
ز بس عام است در وحشتسرای دهر بیتابی
دلِ هر ذره دارد در قفس چندین تپیدنها
مجو آوازهٔ شهرت ز آهنگِ سبکروحان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.