گنجور

 
حزین لاهیجی

ای نام تو زینت زبان‌ها

حمد تو طراز داستان‌ها

تا دام گشاد، چین زلفت

افتاد خراب، آشیان‌ها

در رقص بود به گرد شمعت

فانوس خیال آسمان‌ها

بگشای نقاب تا برآیند

از قالب جسم تیره، جان‌ها

مقصد تویی از سلوک عالم

شوق تو دلیل کاروان‌ها

در وصف کمال کبریایت

ابکم شده کلک نکته‌دان‌ها

خاموش حزین که برنتابد

افسانهٔ عشق را زبان‌ها

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
انوری

ای غارت عشق تو جهان‌ها

بر باد غم تو خان و مان‌ها

شد بر سر کوی لاف عشقت

سرها همه در سر زبان‌ها

در پیش جنیبت جمالت

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق

ای مهر تو در میان جان‌ها

وای مهر تو بر سر زبان‌ها

قدر تو گذشته از فلک‌ها

صیت تو فتاده در جهان‌ها

قاصر ز ثنای تو زبان‌ها

[...]

خاقانی

نظاره کنان به روی خوبت

چون درنگرند از کران‌ها

در روی تو روی خویش بینند

این است تفاوت نشان‌ها

نجم‌الدین رازی

نظار گیان روی خوبت

چون در نگرند از کرانها

در آینه نقش خویش بینند

زین است تفاوت نشانها

عراقی

نظارگیان روی خوبت

چو در نگرند از کرانها

در روی تو روی خویش بینند

زینجاست تفاوت نشانها

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه