گنجور

 
حزین لاهیجی

بار ستم یار، گران است و گران نیست

جانبازی عشاق، زیان است و زیان نیست

یارب چه شنیده ست ز اغیارکه امروز

با ما نگه یار همان است و همان نیست؟

حرفی ز دهانش به زبان است دهان کو؟

رازی ز میانش به زبان است و زبان نیست

بویی نه و رنگی ست به رخساره جهان را

درگلشن تصویر خزان است و خزان نیست

گردد به گلو بس که گره، سوخت نفس را

ما را سبق گریه روان است و روان نیست

سرگشته کوی تو شدند آبله پایان

این راه پر از سنگ نشان است و نشان نیست

پیداست حزین از نفست بوی محبت

در جیب تو این مشک نهان است و نهان نیست

 
 
 
امیرخسرو دهلوی

در هجر توام کار به جز آه و فغان نیست

در پیش توام دان که زبانم به دهان نیست

بی دوست اگر خلق به جان می زید و سر

هم جان و سر دوست که ما را سر آن نیست

سهل است اگر هر دو جهان باز گذارند

[...]

قاسم انوار

از دولت دیدار تو دل را غم جان نیست

جان را ز غم عشق تو پروای جهان نیست

در کوی تو گمشد پی عشاق بیک بار

آن جا که تویی از دو جهان نام و نشان نیست

زهاد، مگویید که: ما از همه بهتر

[...]

عرفی

آن شیوه که غارت گر صد قافله جان نیست

در سلسله ی حسن تواش نام و نشان نیست

بی لطفی ات از ترک ستم گشت یقینم

این تلخی جان دادنم از زهر کمان نیست

در روز جزا دست شهیدان محبت

[...]

کلیم

رفتن ز درت کار من دل نگران نیست

گر کشته شوم خونم از آن کوی روان نیست

با تیر بلا چون هدفم روی گشاده

گر کوه شود درد غم عشق گران نیست

حال من بی برگ نوا را چه شناسد

[...]

صائب تبریزی

آن را که بود تیغ زبان بی لب نان نیست

روزی ز دل خود بود آن را که دهان نیست

محتاج به دریا نبود گوهر سیراب

در ملک قناعت دل و چشم نگران نیست

بر درد کشان ظلمت ایام بود صاف

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه