هر زهر که چشمت به ایاغ دل ما ریخت
الماس شد، از دیدهٔ داغ دل ما ریخت
زلفت به مددکاری آن لب، نمکی چند
با مشک به هم کرد و به داغ دل ما ریخت
دم سردی ایّام چها کرد به حالم
زین باد، شبیخون به چراغ دل ما ریخت
جز در خم زلف تو کجا بود که امشب
خون از مژهٔ غم به سراغ دل ما ریخت؟
نخلی شد و بارش همه پیکان بلا گشت
هر تخم، که ناز تو به باغ دل ما ریخت
این شعله حزین ، کز دو جهان دود برآورد
سودای که یارب، به دماغ دل ما ریخت؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف درد و رنج شاعر از عشق و دلتنگی میپردازد. شاعر میگوید که هر چیزی که از چشم معشوق به دلش ریخته شده، مانند زهر میسوزاند و دلش را داغ میکند. زلف معشوق مانند مشک دلش را شاداب میکند اما در عین حال، یادآور غم و اندوه است. زمان سختی که بر او میگذرد، همچون بادی سرد، آرامش دلش را از بین میبرد. او از سردی و تنهاییاش سخن میگوید و اینکه جز در سایه زلف معشوق هیچ جایی نداشته و اشکهایش مانند خون از چشمانش میریزد. عشق او آنقدر تلخ و سخت است که حتی باران احساساتش نیز تبدیل به تیر بلا شده است. در نهایت، شاعر درباره شعلهور شدن احساساتش و حسی که از دو جهان بر دلش حاکم است، صحبت میکند.
هوش مصنوعی: هر زهر یا درد و رنجی که نگاه تو به دل ما میآورد، مانند الماس ارزشمند میشود، چون این درد و غم از دل ما به بیرون میریزد.
هوش مصنوعی: زلف تو به همراه آن لب، مقداری نمک را با مشک مخلوط کرد و بر دل دچار ما ریخت.
هوش مصنوعی: سرما و سختی روزگار چه بلایی بر سر حال و روز من آورده است. این باد سرد، مانند حملهای ناگهانی به روشنایی دل من حملهور شده است.
هوش مصنوعی: تنها در خم زلف تو بود که امشب اشک غم از چشمهای ما بر دلمان ریخته شد.
هوش مصنوعی: نخل و بار او به مانند تیرهای بلا شود، زیرا هر دانهای که از زیبایی تو در دل ما پاشیده شده است.
هوش مصنوعی: این شعله اندوهی که از دو جهان بلند شده، چه آرزویی را در دل ما به وجود آورده است؟ ای کاش که این احساس را درک کرده و در دلمان حس کنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هجران نمکی سودو به داغ دل ما ریخت
سودای تو آتش ز دماغ دل ما ریخت
هر روغن صافی که به بیهوده فلک سوخت
غم دردی آن را به چراغ دل ما ریخت
رفتیم به سر زود درین محفل مستان
[...]
صد چشمه ی زهر از لب داغ دل ما ریخت
غم روغن تلخی به چراغ دل ما ریخت
ساقی چو می عشق تو می کرد به ساغر
هر صاف که آید به ایاغ دل ما ریخت
هر گرد ملالی که برفتند ز دل ها
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.