یاری که غمی می برد از یاد، شراب است
خون گرمی اگر هست درین بزم، کباب است
ناصح مدم افسون، که خراباتی عشقیم
این گوش، پر از زمزمهٔ چنگ و رباب است
هر جا که دلی بود به معمورهٔ امکان
در عهد تو ای خانه برانداز، خراب است
خاکستر دلها، همه بر باد فنا رفت
برق نگهت باز چرا گرم عتاب است؟
دیدار طلب باش که در دیدهٔ مردان
آسودگی هر دو جهان یک مژه خواب است
در راه تو، چون گرد فشاندیم ز دامن
بی تابی و صبری که درنگ است و شتاب است
گاهی شرر از دیده فرو ریزد و گه اشک
کز لعل می آلود تو، در آتش و آب است
هنگامهٔ معشوق بود گرم ز عاشق
از آتش دلهاست که آن طرّه به تاب است
از دلق می آلود مپرسید حزین را
کایام گل و جوش مل و عهد شباب است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عاشقانه و غمهای ناشی از عشق میپردازد. شاعر به یاد شراب و غمهایی که از دل میزُد، اشاره میکند و میگوید در این بزم اگر خونی گرم وجود دارد، ناشی از عشق است. شاعر از نصیحتکنندهها میخواهد که او را از عشق و شادیهایش نهی نکنند و به این نکته اشاره میکند که عشق باعث ویرانی و تغییر در دلها شده است. او همچنین بر لزوم تلاش برای دیدار معشوق تأکید دارد و میگوید آسودگی و خوشبختی در خواب دیدار است. در نهایت، شاعر به شور و شوق عاشقانه و گذر زمان در جوانی و عشق اشاره میکند.
هوش مصنوعی: اگر دوستی وجود داشته باشد که غم را از یاد ببرد، او مانند شراب است. اگر در این مهمانی خون گرم و زندگی وجود دارد، آن هم مانند کباب است.
هوش مصنوعی: ای نصیحتگر، از نصیحتهای خود دست بردار، زیرا ما در عشق خراباتی هستیم و این گوش ما پر از صدای نغمههای چنگ و رباب است.
هوش مصنوعی: هر جایی که دل و احساس وجود دارد، در زمان تو، ای کسی که خانهها را ویران میکنی، در وضعیت نابسامانی به سر میبرد.
هوش مصنوعی: خاکستر دلها که نمادی از آرزوها و عشقهای سوخته است، در باد نابود شد. این در حالی است که نگاهی که تو داری دوباره به یاد میآید، و این نگاه باعث میشود که تو همچنان با خشم و عتابی گرم و پرشور رفتار کنی.
هوش مصنوعی: به دنبال دیدار باش، زیرا در نگاه مردان، آرامش هر دو جهان تنها در یک پلک زدن خواب است.
هوش مصنوعی: در مسیر تو، همانند غبار از دامن خود، بیتابی و صبری را فشردیم که بین توقف و شتاب در نوسان است.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات ممکن است از چشمهایم اشک بریزد و گاهی دیگر، اشکی که به خاطر زیبایی تو میریزم، در آتش و آب تجلی پیدا میکند.
هوش مصنوعی: شور و هیجان معشوق به خاطر عشق و اشتیاق عاشق است، زیرا دلها به عشق او میسوزند و آن موهای جذابش در میان این آتش دلتنگی میدرخشد.
هوش مصنوعی: از لباس کثیف و آشفته نپرسید که وضعیت حزین چگونه است، زیرا اکنون زمان شکوفایی گلها و نشاط جوانی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آبادتر آن سینه که از عشق خراب است
آزادی آن دل که در آن زلف تاب است
کو غمزده ای تا کند از ناله من رقص
کاین نامه من زمزمه چنگ و رباب است
جستم به سؤال آب حیاتی ز لب دوست
[...]
بنیاد وجودم ز تو ای دوست خراب است
وین کار خرابی همه از حب شراب است
جانم به عذاب است ز مخموری دوشین
ساقی قدحی ده که در آن عین ثواب است
چون میگذرد عمر سبک رطل گران ده
[...]
ما را زِ خیالِ تو چه پروایِ شراب است؟
خُم گو سر خود گیر، که خُمخانه خراب است
گر خَمر بهشت است بریزید که بی دوست
هر شَربَتِ عَذبَم که دهی، عینِ عذاب است
افسوس که شُد دلبر و در دیدهٔ گریان
[...]
در میکده آنرا که به کف جام شراب است
عیبش مکن ار شام و سحر مست و خراب است
برداشتن از می نتواند سر خود را
از باده هوا در سر آن کو چو حباب است
سر رشته کارش کشد آخر به خرابی
[...]
گر شکوهای آمد به زبان بزم شراب است
باید که بشویند ز دل عالم آب است
زینش نتوان سوخت گر از خویش بنالد
آن مرغ که در روغن خود گشته کباب است
ابری برسد روزی و جانش به تن آید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.