پخته به حکمتی کنم، بادهٔ نارسای را
بر سر خم نهاده ام، خشت کلیسیای را
گر بودت به عاشقی، لخت دلی نیازکن
توشه ببند بر میان، نالهٔ ره گرای را
محمل لیلی از نظر رفت و نشان پی گم است
گوش به راه حیرتم، زمزمهٔ درای را
برهمنی کمینه ام، سجده بر صنمکده
چین بگشا ز ابروان، قبله من، خدای را
جام صبوح کش چو گل، تا که به جلوه آورد
مشرق چاک پیرهن، سینه دلگشای را
فصل بهار روی تو، کلک زبان بریده ام
نغمه شکسته در گلو، بلبل خوش نوای را
جلوه نو خطان حزین ، ازرخ ساده خوشتراست
غالیه ساز صفحه کن، خامهٔ مشک سای را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار به مفهوم عشق و زیبایی میپردازد. او با توصیف بادهای که هنوز پخته نشده، به درک عمیقتری از عشق میرسد. در ابیات بعدی، به شوق و دلتنگی اشاره میکند و نالههای عاشقانهاش را به نمایش میگذارد. همچنین به زیبایی معشوقهاش و تأثیر آن بر دل و روحش تأکید میکند. علامت اشاره به لیلی و مجنون و همچنین بهار به عنوان نماد عشق و زیبایی نیز دیده میشود. شاعر در نهایت به ظرافت و لطافت احساساتش پرداخته و از زیبایی خط و نقاشی در عشق سخن میگوید.
هوش مصنوعی: من به خاطر حکمت خود، شراب ناپخته را بر لبهٔ کاسه گذاشتهام و آجر کلیسا را...
هوش مصنوعی: اگر در عشق به سر میبری، برای دل شکستهات به دنبال نیاز باش. بار و بنهات را بر دوش بندار و برای ناله و زاری در مسیر عشق آماده شو.
هوش مصنوعی: کاروان لیلی از دیدم دور شد و نشانی از او نیست. منتظر و سردرگم به صدای درای گوش میسپرم.
هوش مصنوعی: من یک برهمن کوچک هستم و در برابر معبداهایی که به معشوق مربوط میشود، سجده میکنم. ابروان معشوق من، به عنوان قبله و معبود من، در نظر من مقدس است.
هوش مصنوعی: نوشیدن لیوان شراب مانند گل است، تا زیبایی خورشید را که از چاک لباس نمایان است، به نمایش بگذارد و دل را شاد کند.
هوش مصنوعی: فصل بهار زیبایی توست، من زبانم بند آمده و نمیتوانم به درستی سخن بگویم. صدای بلبل خوشنوا در گلویم به هم ریخته و قطع شده است.
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به زیبایی ظاهری و هنر نگارش دارد. شاعر میگوید که زیبایی چهرهٔ ساده و خوشخو، به مراتب دلنشینتر از نقشهای پیچیده و غمگین است. او از کسی میخواهد که با استفاده از دوات مشکی، نوشتههایی زیبا و دلانگیز بر روی کاغذ خلق کند. این شعر بر اهمیت سادگی و زیبایی در هنر تأکید دارد و نشان میدهد که گاهی اوقات آنچه که ساده و صمیمی است، بیشتر ارزشمند است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای سر نامه نام تو عقل گره گشای را
ذکر تو مطلع غزل طبع سخن سرای را
آینه وار یافته یکنظر از جمال تو
دل که فروغ میدهد جام جهان نمای را
نسخه ی سحر سامری کاغذ توتیا شود
[...]
حوصله کو که دل دهم عشق جنون فزای را
سلسله بگسلم ز پا عقل گریزپای را
کو دلی و دلیرئی کز پی رونق جنون
شحنهٔ ملک دل کنم عشق ستیزه رای را
کو جگری و جراتی کز پی شور دل دگر
[...]
ای ز تو قوت بیان نطق سخن سرای را
وی ز تو عقده ها بدل عقل گره گشای را
در طلب تو چون کند طی مکان عشق دل
هم سفری کجا رسد عقل شکسته پای را
محمل راه عشق را دل زفغان درای شد
[...]
گر به سخن درآورم عشق سخن سرای را
بر بر و دوش سردهی گریه های و های را
گل به خزان شکفته شد وین دل بسته وانشد
در بن ناخن است نی بخت گره گشای را
نی ز رهی خبر دهم نی به دلی اثر کنم
[...]
ای ز تو شور در جگر کلک شکر نوای را
رشته آه در گره فکر گرهگشای را
سرو ریاض مغفرت آه ندامت است و بس
تا به که مرحمت کند عشق تو این لوای را
تا نکند سعادتش مست غرور، قسمتت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.