ناصر مرادی
ناصر مرادی در ۱ سال قبل، شنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۴۳ در پاسخ به فرشته فرشته دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۱۵:
اگرچه پهلوانی بلندقامت هستی؛ اما پیری که کار جوانان (جنگ) کند، از نادانی اوست.
ناصر مرادی در ۱ سال قبل، چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۵۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۸:
منظور رستم در بیت آخر چیست؟
ناصر مرادی در ۱ سال قبل، چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۴۹ در پاسخ به حامد نامی دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۸:
مجبور شدم از توصیه (چاره) زال، یعنی استفاده از چوب گز، اطاعت کنم
ناصر مرادی در ۱ سال قبل، شنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۰۰ در پاسخ به مصطفی دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۶:
تن من سرانجام خواهد مرد، آنچه برای من مهم است نام نیکوست؛ پس اگر به نیکنامی بمیرم شایسته است.
به نامِ نکو گر بمیرم، رواست
مرا نام باید، که تن مرگ راست
ناصر مرادی در ۱ سال قبل، پنجشنبه ۱۷ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۳۲ در پاسخ به دکتر امین لو دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۹:
البته کشتی نوعی پیاله شراب نیز بوده است.
ناصر مرادی در ۱ سال قبل، سهشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۴۲ در پاسخ به فؤاد دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۹:
احتمالا پسر رستم فرامرز
ناصر مرادی در ۱ سال قبل، سهشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۳۹ در پاسخ به احمد دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۹:
دستمال سفره
ناصر مرادی در ۱ سال قبل، دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۰۲ در پاسخ به سجاد دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۷:
یعنی راه (دین زردشتی) کیهان خدیو (پادشاه جهان گشتاسب) همچون خورشید، عالمگیر شد.
ناصر مرادی در ۱ سال قبل، یکشنبه ۶ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۴۲ در پاسخ به علی فرازیان دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱ - آغاز داستان:
داستان رستم و اسفندیار شاهنامه از قول موبد است.
ناصر مرادی در ۱ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۲۹ در پاسخ به آوا دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۹:
با شکار و سرگرمی روز را شب کردن
ناصر مرادی در ۱ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۶ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۱۱:۵۲ در پاسخ به علیآقا دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۳:
اول، «شدن» معنای «رفتن» داشته است، نه معنای «از دست رفتن». کسی نمیتواند برای اثبات ادعای خودش، معنای جدید و دلخواهش را به کلمهای القا کند.
دوم، اگر دشمن را همیشه خوار و زبون در نظر بگیرید، پس برتری بر چنین دشمنی برای پهلوانی همچون رستم، افتخار و بزرگی نمیآورد. دشمن را باید «پلنگان و شیران» بنامد تا بزرگی و نیروی رستم را در برابر آنها نمایش دهد.
سوم، «شود» در هر دو مصراع ردیف است و قافیهشان ویران و شیران است؛ ردیف هم در شعر یک معنا دارد.
ناصر مرادی در ۱ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۴ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۵۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۹:
در این خان رستم شخصیت ناموجهی نشان داده میشود. واقعا گوشهای آن بدبخت را چرا کندی آقای رستم؟ :)
ناصر مرادی در ۱ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۱۹:۳۲ در پاسخ به مصطفی سیاهپوش دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۳:
یعنی پیر و جوانشان را بکش و جانشان را از تن جدا کن.