گنجور

حاشیه‌ها

یوسف شیردلپور در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۶:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۱:

بادرود بیکران خدمت دوستان گرامی گنجوری وزحمت کشان این سایت پربار ومفید ادبی، 

این غزل حضرت حافظ هم زیباست 

اما براستی ببشتریا همه غرلیات حافظ 

که نه بیشتر شاعران مشهور ما پرمعنا وزیبا هستند واینکه بگیم مولانا دراوج وصدر  بوده یا حافظ، نه این طور هم نیست،نظردادن اولاً کارماتیست  درنتیجه نظ دادن درمورد همه شاعران کمی مشکل است چون هرشاعری در یک سبک وسوغی تبحری خاص دارد وشاهکاری در سرودن شعر یکی معنوی یکی حماسی

یکی عرفان وآن یکی عاشقانه وحتی اجتماعی وگاها سیاسی، 

بطور مثال غزل 403

فروغی بسطامی، 

گرعارف حق بینی چشم ازهمه برهم زن،

یاقصیده 25 سعدی دروصف بهار، 

402 سنایی

ملکا ذکر تو گویم که توپاکی وخدایی، 

وشعر حماسی وعاشقانه َسراسر عشق وسوز وگدازفردوسی بزرگ،

همی نالد رستم از مرگ اسفندیار

ندارد بجزناله از اویادگار

اخ که باخواندن این شعر بویژه این بیت آتیشی بجان آدمی میافتاد و سرپاشعله میشود وشوق و امید ماورایی، یا شعر 

بمیرید بمیرید دراین عشق بمیرید

حضرت مولانا،

هرچند بسیاری از استادید واهل ادب وادبیات واندیشمندان پژوهشگران براین باورند که مولانا یک سروگردن بقول معروف ازهمه بالاتر است بنده کمینه برای نظرات این عزیزان هم کمال احترام راقایلم اما هرگلی بویی درود ها بر همه عزیزان وسروران 💐💐✋

فریستا در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۴۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اَندر آفرینشِ عالم:

چُنین است فَرجامِ کارِ جَهان ...

فرجام و پایانِ آفرینش این است و با همه یِ دانشی که داریم، فقط کردگار است که آشکار و نهان را میداند.

برگرفته از کانالِ تلگرامیِ shuhnumeh1

فریستا در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۳۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اَندر آفرینشِ عالم:

چو دانا تَوانا بُد و دادگَر ...

فشرده ی گفتار از هنر آفرینش بسترِ جهان به پایان و این هنریست که هر خداوندِ جان و خردی ، می تواند به شکل کوچکتر در همین جهان ، مانند آن را بسازد . درفش کاویان ، ماننده یِ آفرینش جهان است . گِرد و گنبدی و در حال چرخش و درخشندگی . درفشی که روی سر شاه جای دارد و شاه مهترِ و خداوندِ نژاد مردم . لیکن راز های پنهان و آشکارِ این آفرینشِ کوچک ( درفش کاویان ) را ، تنها خردمندان می فهمند . خردمندان همان پاکانند زیرا اگر کسی دانا باشددست به سوی بدی دراز نمی کند .همان گونه که دانایی اندازه و کم و بیش دارد ، پاکی نیز اندازه و کم و بیش دارد . شاهنامه می گوید که شاه ، همیشه دانا و خردمند و پاک نیست ، لیکن همیشه داناترین و پاکترین و خردمندترین است چنین است ، فَرجامِ کارِ جهان نَداند کسی آشکار و نهان همیشه رازهایِ سر به مهری هست که کسی نخواهد توانست به آن دست پیدا کند، این رازها برایِ آن سر به مهر می مانند تا مبادا مهترِ مهتران ، شاه شاهان ، مانند جمشید بر آفریدگار گستاخ گردد و خود را آفریدگار بزرگ بداند.
برگرفته از کانالِ تلگرامیِ shuhnumeh1

خالو یونس در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۳۹ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۷:

درود 👌👌👌

فریستا در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۳۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اَندر آفرینشِ عالم:

نَداند بَد و نیکِ فرجامِ کار ...

بندگی، کردارِ مهترانِ خردمند است، دَد و دام چون خرد ندارند و نیک و بد را از هم تمییز نمی دهند، خدا نیز از آنها بندگی نمی خواهد.

برداشتِ آزاد از نقل از کانالِ تلگرامیِ dadodehesh

فریستا در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۳۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اَندر آفرینشِ عالم:

نه گویا زَبان وُ نه جویا ...

این پویندگان (دَد و دام) چون زبان برای گفتار ندارند، نمیتوانند جویایِ خرد باشند. 

برگرفته از کانالِ تلگرامیِ shuhnumeh1

فریستا در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۳۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اَندر آفرینشِ عالم:

خور و خواب و آرام جوید هَمی و ...

پویندگان(نخست دَد و دام هستند)، می خورند و می خوابند و به دنبالِ آرامشند.

برگرفته از کانالِ تلگرامیِ shuhnumeh1

فریستا در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۳۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اَندر آفرینشِ عالم:

و زان پَس چو جُنبَنده آمد ...

پس از آفرینشِ گیاه، بستر برای آفرینش پوینده(حیوانات و مردم) فراهم می شود. پوینده همیشه بر گیاه مهتر است و سر رَستنی زیرِ پایِ پوینده و کهترِ اوست.

برگرفته از کانالِ تلگرامیِ shuhnumeh1

فریستا در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۲۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اَندر آفرینشِ عالم:

بِبالَد نَدارد جُز این نیرویی ...

درختان و گیاهان، چاره ای جز رشد و نمو ندارند و اینها به مانندِ حیوانات و مردم توانا بر حرکت نیستند.

برگرفته از کانالِ تلگرامیِ shuhnumeh1

فریستا در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۲۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اَندر آفرینشِ عالم:

گیا رُست با چَند گونه درخت به ...

درخت همیشه مهترِ گیاهان است. (در شاهنامه مهتر شناسی بسیار اهیمت دارد)، و گیاه، مهترِ خاک.

در داستان های شاهنامه، هر کجا گیاه، جایِ درخت را می گیرد شما بدانید که کهتری، جایِ مهتری را گرفته است.

در کیمیایِ آفرینش نخست خاک بالنده می شود و کوه و چشمه به دنیا می آید، سپس گیاه و درخت پدید می آید. نکته یِ بسیار مهم اینست که

درختِ برومد چون شد بلند

گر ایدون که آید بر او بر گزند

هنگامی که درختی بالنده شود و سرش مهترِ خاک گردد در این زمان اگر بلا و گزندی به وی برسد،

شود برگ پژمرده و بیخ سست

سرش سوی پستی گراید نخست

اگر سرِ شاخِ درخت رو به خاک رفت بدانید در راهِ مرگ است، خاک هم پروراننده است و هم گورِ درخت و گیاه.

از بینِ درختان تنها درختِ سرو است که شاخه هایش به زیر نمی آید و نیاکانِ ما درختِ سرو را مهترِ درختان می دانستند.

برگرفته از کانالِ تلگرامیِ shuhnumeh1

فریستا در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۰۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اَندر آفرینشِ عالم:

ستاره بَر او بَرشِگِفتی نُمود ...

به یاد داشته باشید خاکِ روشن، میوه یِ کیمیایِ آفرینش است، پس هر کجا نامِ دستانِ زند را شنیدید، بدانید رازِ روشنایی و فروغ بخشیدن به خاک و سپید کردنِ آن، با فروغِ آذرخش است. 

برگرفته از کانالِ تلگرامیِ shuhnumeh1

رند در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۷:

(شاه بیت غزل 227)

اسمِ اعظم بِکُنَد کارِ خود ای دل، خوش باش

که به تَلبیس و حیَل، دیو سلیمان نشود

این اتفاق جمیع حقایق هستی است که مقدرات روزگاران را رقم می زند وبا پوشانیدن عفریت (عوامل راهزنی و گمراه کنندگی) نمی توان به ایمان (مرتبۀ قدرشناسی) رسید.

فریستا در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۱۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اَندر آفرینشِ عالم:

زمین را بُلندی نَبُد جایگاه ...

این سروده و جفت سروده ی بعدی، برای دانستنِ رازی از رازهای آفرینش بسیار ارزشمند هستند. خاکِ تیره بهترین خاک در کیمیاگری است، در شاهنامه تمامیِ خاک های ارزشمندِ جهان و مکانِِ جفتِ آنان آمده است.

برگرفته از کانالِ تلگرامیِ shuhnumeh1

فریستا در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۱۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اَندر آفرینشِ عالم:

بِبالید کوه آب‌ها بَر دَمید ...

کوه ها به وجود آمدند و آب ها جوشش کردند و گیاهان رشد نمودند.

برگرفته از کانالِ تلگرامیِ shuhnumeh1

فریستا در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۱۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اَندر آفرینشِ عالم:

چو دریا و چون کوه و چون دَشت ...

پس از روان شدنِ آذرخش و آفرینش و گنبد و گوی ها(ستاره ها) و خاکِ پر آذر و فرود آمدنِ آب، دریا و کوه و شدت با پیوندِ میانِ جفت ها(در این جهان همه جفت هستند و ایزد یکیست) و چرخش ِ گوی هایِ نیرومندِ آسمان، به وجود می آیند و این چرخه موجبِ زاییده شدنِ یکی از گرانبها ترینِ نژاد از جانداران، که همان رُستنی هاست می شود. سرنوشتِ رُستنی ها (گیاهان) به خِرَدِ نژاد های پوینده(مردم و حیوانات) پیوند خورده است.

برگرفته از کانالِ تلگرامیِ shuhnumeh1

فریستا در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۱۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اَندر آفرینشِ عالم:

فلک‌ها یِک اَندر دِگَر بَسته ...

هر آسمان را یک لایه بدانید از گنبدی هفت لایه که بسته شدنِ آن ها، شتابِ باد و گردی از جنسِ همان کد خداست. چرخِ نخست، ماه است. ماه کمترین شتاب در میانِ گوی های هفت لایه یِ گنبد را دارد. فردوسی در شاهنامه گوشزد می کند که راهی از آسمان برای خارج شدن نیست. اگر گروهی با خیالِ آن که می توان با پرواز از این بادافره گذشت و در تکاپو برای گذر از آن باشند، سرنوشتی مانندِ کیکاووس خواهند داشت که ناچار در بالایِ چین، سویِ زمین بازگشت و در آمل به زمین خورد. فردوسی راهِ گذر ای این بادافره را، راهِ کیخسرو می داند و می گوید، درگاهِ رویِ زمین برای افرادی مانندِ کیخسرو گشوده می شود.

همچنین پیوستگی و پیوندی میانِ این هفت آسمان است که پیشتر خواندیم همان رازِ جفت ها هستند، و شماره ی هفت، این پیوستگی میانِ آنان است، که موجبِ جنبش و جوششِ جان در درونِ آن می شود. 

برگرفته از کانالِ تلگرامیِ shuhnumeh1

فریستا در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۰۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اَندر آفرینشِ عالم:

دَرِ بَخشش و دادن آمد پَدید ...

در شکلِ جایگذاریِ دوازده برج و هفت کدخدا، هم بخشایش میبنید و هم داد( عدالت)، لیکن بخشش هماره به سزاوارِ بخشش می رسد. بخشش دوازده و هفت، دانایی است. با این بخشش است که داننده می توان شد و تنها آنان که سزاوارِ دانا شدن هستند از این بخشش کردگار خلعت می گیرند.

برگرفته از کانالِ تلگرامیِ shuhnumeh1

فریستا در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۰۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب:

سخن هر چه زین گوهران بگذرد نیابد بدو راه جان و خرد

زبان را اگر به مانندِ تیری بدانیم که از فیلترِ گوهر های ذکر شده(جان، خرد، اندیشه)عبور کند باز باید گفت که جان و خرد راهی برای رسیدن و شناختِ خداوند ندارند.

برگرفته از کانالِ تلگرامیِ shuhnumeh1

فریستا در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۰۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب:

نیابد بدو نیز اندیشه راه که ...

اندیشه که دفترِ خرد هست(دفترِ ثبت و نگهداریِ خرد)، حتی این اندیشه هم توانا به دیدن و شناختِ خدا نیست. چرا که آفریدگار، فراتر از نام و جایگاه است.

برگرفته از کانالِ تلگرامیِ shuhnumeh1

فریستا در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۵۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۵:

بدو گفت کای مرد یزدان‌پرست که ...

در این سروده، تفاوتِ خردِ مهران با دیگرِ دانشمندان، گفته شده. ابتدا مکان مهران که در شهر و انجمنِ مردم نیست و دوم خوراکِ مهران که از تخمِ گیاه است. این مکان و این نوع خوراک، موجب شده بود، مهران آنچنان دانا شود که از هر آسیب و بلایی به دور باشد و از دیگر نژادگانِ هند والاتر شود.

برگرفته از کانالِ تلگرامیِ shuhnumeh1

۱
۹۳۰
۹۳۱
۹۳۲
۹۳۳
۹۳۴
۵۴۵۰