محمود قاهری در ۱۳ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۰، ساعت ۲۱:۱۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲۶:
مصرع ششم بنظر به صورت زیر ارجح است:
تا کشم خود در کنارش تنگ تنگ
محمود قاهری در ۱۳ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۰، ساعت ۱۹:۴۵ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۱:
این از شعر های نوستالژیک دوران نوجوانی من است که قصه اش اینجا نیست ولی مصرع اول آشکارا سکته دارد و پیشنهاد من اینست:
چه شود اگر نوازی به عنایتم خطایی......
ارام در ۱۳ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۰، ساعت ۱۷:۰۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲ - عاشق شدن پادشاه بر کنیزک رنجور و تدبیر کردن در صحت او:
مدتها بود که بیت از قضا سرکنگبین صفرا فزود فکر منو به خودش مشغول کرده بود این بود که اومدم تو سایت و در بارش تحقیق کردم واقعا شعر قشنگیه دوسش دارم
محمود در ۱۳ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۰، ساعت ۱۶:۲۲ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » خان ننه:
روحش شاد ویادش گرامی باد من خودم آذری زبان هستم وبه این زبان زیبا افتخار میکنم و هر وقت شعر خان نه نه رو میخونم اشکم جاری میشه در حالی که من هیچوقت خان نه نه نداشتم ای کاش وقتی استاد شهریار زنده بود بیشتر قدرشو میدونستیم .
حکیم باشی در ۱۳ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۰، ساعت ۱۶:۱۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲:
امان امان امان .
واقعا معنی حاشیه نویسی یه رباعی اینه ؟
ظاهرا باید از زیان خیام گفت :(( هر کسی از ظم من شد یار من ))
اما به راستی اگر کسی تمام رباعیات را بخواند و بعد دوباره به اصل معنی برگردد فکر می کنم راحت تر بتواند منظور وی را دریابد .
بهرحال ما مشروب نخورده ها امیدواریم غرض وی شراب ازلی باشد و باده نوشان ساغر دست خویش به سان پرچم می افرازند .
اما من فکر می کنم خیام در رباعیات خود با توجه به زمانه ی حاکم تلاش در رد کردن ایین ریاضت های بیهوده داشته
ساناز در ۱۳ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۰، ساعت ۱۲:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱۶:
این غزل در جلسهٔ آنلاین شمارهٔ 137 شرح مثنوی شرح و بررسی شده است. به این صفحه بروید و سپس به فایل صوتی بخش چهارم مراجعه کنید:
پیوند به وبگاه بیرونی
زهرا رستمی در ۱۳ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۰، ساعت ۱۸:۲۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز:
خدا نگه دارتان باشه 2ماه دنبال این شعر بودم
نخجوانی در ۱۳ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۰، ساعت ۱۷:۳۵ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳:
به نظر می رسد مصرع دوم بیت ششم اشتباه تایپ شده و باید اینکونه باشد
نقابی در میان است از غبارش پیش و پس اینجا
مصطفی موسوی در ۱۳ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۰، ساعت ۱۶:۴۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵:
من هم با نظر سارا موافقم، گرچه مرحوم فروغی "خانه یغماست" نوشته!
بی دین در ۱۳ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۰، ساعت ۱۴:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵:
بله این غزل سراسر عرفانی است!!!!!! مخصوصاً بیت دوم که حافظ خطاب به خداوند که عشق حقیقی است می فرماید: از این فکر عذاب دهنده خواب نمی برد که تو آغوش که هستی و زندگی و خوابت در منزل کیست؟
عجب عارفی که خدا را تنها برای خود می خواسته و چشم دیدن بقیه عاشقان سینه چاک خدا را هم نداشته است.
کاش قبل از اینکه حرف بزنیم خوب فکر کنیم. خوب.
سارا در ۱۳ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۰، ساعت ۱۰:۵۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵:
بی شرع ببر که خانه یغماست صحیح نمی باشد،
بی شرع ببر که خوان یغماست صحیح است
هانی در ۱۳ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۰، ساعت ۰۸:۲۶ دربارهٔ عطار » بلبل نامه » بخش ۲ - رفتن مرغان بحضرت سلیمان علی نبینا و آله و علیه السلام و شکایت نمودن از بلبل:
بیت 6 بعد از بیت هفتم تکرار شده است.ز بلبل جمله میکردند شکایت
همی گفتند هر یک در حکایت
روزبه در ۱۳ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۰، ساعت ۰۰:۰۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴:
سعی می کنم نسخه ای که این رباعی رو به شکل مذکور در اون خوندم پیدا کنم و مشخصاتش رو ارسال کنم
روزبه در ۱۳ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۰، ساعت ۰۰:۰۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴:
تا قبل از این رباعی را به این صورت در ذهن داشتم:
دوری که در او آمدن و رفتن ماست
او را نه بدایت نه نهایت پیداست
کس می نزند دمی در این معنی راست
کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست
تفاوت با شعر درج شده در مصرع اول بیت اول است. در ضمن به یاد دارم زمانی در برنامه ای از تلویزیون مصرع اول بیت دوم را به این شکل خواندند:
کس می نزند دمی در این معنی ِ راست
یعنی به کلمه «معنی» یه کسره دادند، که من اگرچه مطمئن بودم با توجه به فلسفه ی خیام، ولی باز از اساتید ادبیات سوال کردم و تایید کردند که خوانش صحیح آن بدین صورت است:
کس می نزند دمی در این معنی، راست
یعنی به سکون «معنی»
علی در ۱۳ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۰، ساعت ۲۲:۰۱ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵:
بیت هفتم «سرخرو ز می دیدم» هست؟
یعنی در اثر نوشیدنِ می سرخرو شده. بله؟
وحید سپهرام در ۱۳ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۰، ساعت ۱۷:۳۱ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۱:
با سلام بنده در مصرع دوم بیت اول به جای دردی است مهری است مرا در دل باور نکنی دانم شنیده بودم.
محمد کرمانی در ۱۳ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۰، ساعت ۱۶:۲۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۲:
به نظر بنده غزلیات حضرت حافظ از محتوای عرفانی آمیخته با مظامین عاشقانه شکل گرفته و نمی تواند معنای عشق زمینی و جنس مخالف را معنا دهد . همان کاری که مولانا و سعدی دوست داشتند انجام دهند . حافظ در اینجا منظورش از شاهد عهد شباب ، همانا هوس و وسوسه های جوانی است که آنرا مانعی برای رسیدن به عشق و معبود نهایی و بالایی خود می داند که آنرا برای همیشه از خود دور نموده ( طلاق داده ) تا راحتر به آن برسد . حتی این مدعا در ( مقامات طریقت ) بیت سوم نیز به وضوح دیده می شود .
عبداله آقاخانی در ۱۳ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۰، ساعت ۱۶:۲۴ دربارهٔ رهی معیری » منظومهها » سنگریزه:
با سلام و تشکر بابت زحمتی که برای ساخت این سایت ارزشمند کشیده اید.
به نظر این حقیر:
1- در بیت اول به جای گوهر، گهر درست است.
در بیت چهرم به جای بی قدر، بی فدر آمده که اشتباه تایپی است.
2 - به جای من خم شدم به چاره گری در برابر خویش ---- من خم شدم به چاره گری در برابرش و یا من خم شدم به چاره گری پیش پای او- درست است.
با تشکر
بی دین در ۱۳ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۰، ساعت ۱۴:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:
دوست عزیز جناب آقای محمد غافری:
1. در هنر در مرحله اول همواره معنای اول قابل پذیرش است. اگر کسی بخواهد معنایی دورتر برای آن بیاورد باید دلیلی منطبق بر ساختار شعر ارائه کند. تا آنجا که من دیده ام کسی از دوستان برای اثبات این ادعا دلیلی تیوری و علمی ارائه نکرده و تنها به تعویلات برپایه حدس و گمان شخصی اکتفا نموده اند. من می گویم معنای اول بیت محبوب زمینی است، شما می گوید نه، استدلال کنید. البته نه آسمان و ریسمان کردن. علمی و برپایه ساختار شعر.
2. البته هیچ ایرادی ندارد که محبوب حافظ خدا باشد. همانطور که ایراد ندارد محبوب حافظ پسر بچه ای زیبا و مخنث باشد. هنرمندی حافظ اصل است که هست و من امیدوارم دوستانی که برداشت مذهبی دارند و هم این آزاد اندیشی را داشته باشند.
3. اگر قرار باشد درباره اندیشه حافظ صحبت کنیم نمی توانیم و نباید به استناد دو سه بیت و یا دو سه غزل حافظ را چنان و چنین بدانم. باید بدون حب و بغض برآیند این دیوان را سنجه گرفت. والا شما دو بیت می آورید که عرفانی است و می گوید حافظ عارف بوده و کس دیگری دو بیت شعر می آورد که غیر عرفانی است و می گوید حافظ عارف نبوده است.
4. بنظرم در منطق این طور است که اگر بخواهیم بگوییم که حافظ یا مولانا یا سلمان رشدی یا ایکس یا ایگرگ عارف است، باید بتوانیم ثابت کنیم که برآیند آثارش، (برپایه ساختار) عارفانه است. اگر نتوانیم اثبات کنیم پس منطقی نیست طرف را عارف بدانیم.
5. البته نظر شخصی من اینست که با توجه مجموعه آثار حافظ و برآیند آن، حافظ عارف نبوده و نیست.
فرهاد در ۱۳ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۰، ساعت ۰۸:۲۷ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۰: