گنجور

حاشیه‌گذاری‌های امین کیخا

امین کیخا


امین کیخا در ‫۷ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۹ دی ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۵۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:

دواج به معنای لحاف پارسی است ( ابو القاسم پرتو )

 

امین کیخا در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۰:

لغت می و نبید و باده هر سه برابر wine هستند ولی ریشه می و ریختار دیگر آن مل با لغت های اروپایی ای که معنای عسل میدهند نزدیک است مثلا اسم ملیکا و ملیسا و لغت miel به فرانسه به معنای عسل
نبید هم ریشه در سانسکریت و أوستایی دارد و کمی بیشتر به باده ی خرما اشاره میکند
باده اگر به بادیه به معنای کأسه نزدیک شده احتمالا یک خویشاوندی سنجیده شده است ولی بادی که باده در سر میکند إز شیرین سخنی نویسندگانی مانند حافظ است و نباید إز بابت ریشه شناسیک نزدیکی ای میان باد و باده باشد .

 

امین کیخا در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۴۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۰:

بادیه به معنای کاسه با باده همریشه باید باشد

 

امین کیخا در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۳ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۰۸ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۳:

شما سرور ما هستید . من گوشی شنوا هستم .سپاسگزارم

 

امین کیخا در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۳۲ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۳:

حالا با سه واژه ی poison / toxin / venom در انگلیسی دانشیک رو در رو هستیم که سه برابر دقیق نیاز دارند به نظر من به این همنشان ( ترتیب ) مشکل حل می شود
poison /شرنگ
poisonous /شرنگین
venom / زهر
toxin / ویشین
toxic / ویشیک
detoxification / واویشانش
ویش را از visha در اوستا برداشتم
به معنای زهر .

 

امین کیخا در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۲۳ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۳:

وارون شهد فَنگ می باشد . همان کبست است اما با کمی آسانگیری زهر هم معنا میدهد .

 

امین کیخا در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸۸:

به یوزپلنگ که رام بشود گاهی پنیر میدادند .یوز پنیری یعنی یوزی که از شکار و آزادی دویدن در دشت وامانده است و بجای گوشت شکار پنیر می خورد

 

امین کیخا در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، جمعه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۱۶ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۱ - سر آغاز:

به به فرهاد نیک دَم

 

امین کیخا در ‫۸ سال قبل، سه‌شنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۰۷ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵:

پیشانی کردن یا پیشانیدن اینجا به معنای رودررو شدن است یعنی دقیقا مانند واژه ی confront انگلیسی که front آن از فرانسه به معنای پیشانی است

 

امین کیخا در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۵۰ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰:

کفتار از کافتن و شکافتن است و معنای کافنده و درنده میدهد . سنایی کفتار را با گفتار آورده که به زیبایی کلامش می افزاید باید یادی از زنده یاد اخوان هم بکنیم که کفتار را با کفتر در شعری آورده است.

 

امین کیخا در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۴۶ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰:

تیمار / care
تیمارمند / careful
تیماردن / to care

 

امین کیخا در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۴۲ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷:

به مجلسی که به آن هر کسی را راه ندهند تنگبار می گویند

 

امین کیخا در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۵۴ دربارهٔ منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱ - در صفت بهار و مدح ابوالحسن:

پیراهن باید پیراتن بوده باشد برای دامن تنیزه را هم داریم .

 

امین کیخا در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۵۳ دربارهٔ منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱ - در صفت بهار و مدح ابوالحسن:

ون در پایان نام درختان باید همان بُن باشد . مانند بادام بن یعنی درخت بادام . نارون و نسترون ( نسترن ) هم همینگونه هستند . نسترن باید نشدرون باشد یعنی گونه ای گل سرخ که خار فراوان دارد .

 

امین کیخا در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۵۱ دربارهٔ منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱ - در صفت بهار و مدح ابوالحسن:

بیت دوم / ستاک همان stalk است

 

امین کیخا در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۸ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۳۳ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴:

کرکس یعنی مرغ خورنده . در این واژه کرکا به معنای مرغ است و استی معنای خوردن میدهد و این واژه از اوستا تا دری زنده مانده است باید به eat انگلیسی و نیز ایثن آلمانی دقت کرد همه همریشه هستند چند لغت دیگر در پارسی بجر کرکس داریم که در آن باز اس و اش معنای خوردن میدهد یکی خود آش و دیگری ناشتا که معنای ناخورده میدهد .
تفسیر واژه ی کرکس از شادروان پورداود بود و ناشتا را در کتاب ناصر انقطاع دیدم

 

امین کیخا در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۸ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۲۷ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴:

شمشاد یعنی گیاهی که در سرما شاد است . شم و سم در پارسی هر دو معنی سرما میدهند . مانند شمیران و سمیرم .

 

امین کیخا در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۸ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۲۱ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲:

شست / تور
نشپیل / قلاب

 

امین کیخا در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۸ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۱۷ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱:

نشاط در عربی را باید با لغت نتاس در پارسی بررسی کرد در دهخدا نتاسیدن به معنای شادی کردن است در زبان سانسکریت هم nitash به معنای نتاس فارسی است به نظر می رسد نشاط عربی از نتاس پارسی یا نیتاش سانسکریت باشد

 

امین کیخا در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۰۵ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۰:

به لری تیمان یعنی ابر که باز همین لغت تم در آن هست . به پارسی افغانستان تم یعنی آب مروارید که باز نوعی تاریکی در چشم است

 

۱
۳
۴
۵
۶
۷
۱۶۲
sunny dark_mode