گنجور

حاشیه‌ها

dreamer در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۳۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹:

هر چه خواهی کن که ما را با تو روی جنگ نیست
پنجه بر زورآوران انداختن فرهنگ نیست
هر کسی آزاده هرکاری می خواد بکنه و کار بد فرهنگ و شعورش و نشون میده
گر تو را کامی برآید دیر زود از وصل یار
بعد از آن نامت به رسوایی برآید ننگ نیست
اگر به هدفت برسی بعدش هراتفاقی بیفته مهم نیست

روفیا در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸:

حیف از دکتر ترابی و دیگر دوستان...

روفیا در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸:

راست می گوید حسین 2 گرامی
شما را چه می شود؟ حس شوخ طبعیتان کجا رفته است؟!

آرما در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۱۳:

بیت 14 (یکی مانده به آخر)
خفرات در شعر آمده که باید به خفراتی تغییر پیدا کند(پیرو قافیه).

بابک در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۱۶ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۷:

در مورد دوستمون علی و دیگران دوستان متوهم ما که همه شاعرهای ما رو عارف و صوفی می دونند،سعدی با تمام اینکه انسان کاملی بوده ولی دل داشته و مانند هر کس دیگه ای دوره نوجوانی و جوانی داشته و شور و حال خاص خودش،بزرگتر از هرچیزی صداقت سعدی هست که تمام وقایع دوران جوانی خودش رو حال هر چی که باشه عینا نقل کرده،در مورد دوستان متوهم که از یک حکایت به این وضوح و این یقینی رو نچسبونید به عرفان بس کنید ،شاعر داره میگه من میخوام شاهد بازی کنم دوست توهم زده نمی خواد قبول کنه،آخه به شما چه شما اگر دنبال عرفان هستی برو ثنایی بخون...

یونس در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰:

با سلام و احترام
در پاسخ به دوستانی که شراب مذکور در اشعار شعرای بزرگ را از جنس شراب انگوری میدانند باید عرض کنم که برای فهم یک واژه در یک متن تاریخی روشی به نام ایجاد شبکه معنایی مطرح کرده اند که اجمالا به معنای فهم شبکه ای و منسجم یک واژه در اندیشه کلی نویسنده است. حال باید پرسید که این دوستان ابیاتی را نظیر این بیت حافظ که "مستی عشق نیست در سر تو رو که تو مست آب انگوری" و امثال آن که در اشارات شعرایی مثل حافظ و سعدی کم نیست و به وضوح خودشان را از شراب انگوری مبرا میکنند چگونه با دیدگاهشان سازگار میکنند؟
همینطور اشعار دیگری که به وضوح در اوج عرفان هستند و حتی درباره همین شراب هم ابیاتی دارند که به هیچ وجه نمیتوانند از جنس شراب انگوری باشند. مثل "بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند باده از جام تجلی صفاتم دادند" یا" به آب روشن می عارفی طهارت کرد علی الصباح که میخانه را زیارت کرد" و... . حالا این دوستان جواب بدهند که چطور شراب انگوری را با این ابیات منطبق میدانند؟
بعلاوه وقتی میبینیم که برخی عرفای بزرگ نظیر ابن عربی و مولانا و ابن فارض و شیخ شبستری و علامه طباطبایی و غیرهم نیز برای بیان مرادشان از همین واژه های شراب و ساقی و... در اشعار استفاده وافر کرده اند, ایا باز هم انها را شرابخوار و اهل میخانه میدانید یا فقط حافظ این میان استثناست؟؟
اگر پیش از هرگونه پیش داوری بروید سراغ خود این بزرگان میبینید که خودشان مرادشان را از این عبارات توضیح داده اند. برای مثال دیوان شیخ شبستری بطور کامل منظور از می و ساقی و میخانه را توضیح داده.
فکر میکنم همه دیدگاه هایی که اینجا مطرح شد در کتاب عرفان حافظ از شهید مطهری بطور مبسوط مورد نقد و بحث قرار گرفته و دوستان میتوانند برای توضیحات جامعتر به آن کتاب مراجعه کنند.

نادر.. در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۳۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۷:

باده ..... مل است

نادر.. در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:

ای جان پاک خوش گهر! تا چند باشی در سفر؟..

سجاد زارع در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۱۹ دربارهٔ قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۰ - د‌ر مدح محمد شاه غازی رحمه‌الله فرماید:

« صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت » شعریست از ملک الشعرای بهار که مصرع اول آن نیز اینگونه میباشد
شاهی به میان آمد و شاهی زمیان رفت
صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت

نادر.. در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۱۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز:

تو بمان! ای آنک چون تو پاک نیست...

رادوین در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳:

درود
دوستان عزیز جناب حافظ ، جناب شیخ اجل سعدی ، مولوی ،ابو سعید ابو الخیر، بابا طاهر عریان ، جامی ، جناب عطار نیشابوری ، خیام ، شیخ خراقان ، خواجوی کرمانی و ...... همه عارف و صوفی بوده اند و هیچ کدام هیچ کدام از این بزرگان شیعه و یا سنی نبوده اند، بلکه به خاطر عظمت این بزرگان همواره در طول تاریخ بعضی ها خواسته اند تا این بزرگان را به خودشان بچسبانند. عرفان و تصوف ربطی به دین اسلام ندارد. دین همه این بزرگان همان دین عشق جناب استاد الهه قمشه ای هست که ایشان بارها و بارها گفته اند. سپاس

فرخ مردان در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۵۰ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶ - در ستایش شمس‌الدین محمد جوینی صاحب دیوان:

زود نتیجه گیری کردم مثه اینکه! قصیده دو قسمتی ست.

Behzad Tabari در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۴۳ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲۱:

هر جدی هزل است پیش هازلان
هزل ها جدست پیش عاقلان

فرخ مردان در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۱۵ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶ - در ستایش شمس‌الدین محمد جوینی صاحب دیوان:

ببخشید ابن شعر کجاش "در ستایش شمس‌الدین محمد جوینی صاحب دیوان" بود؟!

شایان در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۵۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۷:

من زیاد وزن عروضی حالیم نیست(!) اما نمیتونم تصور کنم چطور چه با "باده" و چه با "مُل" وزن درست در می آید!

یوسف در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۲۴:

معنای لغوی قواده، زنی است که برای مردان دیگر زن یا جفت پیدا می کند.
مولانا در اینجا با هنرمندی تمام این لغت را گرفته و آن را واسطه رسید لب خویش به لب یار می خواند.

حامدرحمتی اربابی در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۵۴ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۴:

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
وزن اولی برای مثنوی بکار میرود

حاجی سیسی در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷:

با روفیا هم نوایم
لفظ و معنا زیبا بست.
مقام را مجال بحث از بیت رندانه حافظ: "پیر ما گفت خطا بر قلم صنع.. " نیس.
بیتی که سخنها در پیرامون دارد.
ولی محسن عزیز حافظ به هیچ روی خطا را در قلم صنع جاری نمیداند مگر به نگاه متوسط.
او خود به چهارده قرائت خوش خوانده:
فارجع البصر!! هل تری من فطور؟!
و حکیمانه فهمیده که اگر او احسن الخالقین است؛ پس مخلوقش احسن المخلوقین خواهد بود.
و به راستی حافظ خطا را در صنع خود راه نمیدهد و کسی که این گمان باطل را بر نظمش روا دارد بر می آشوبد " کسی گیرد خطا بر نظم حافظ/که هیچش لطف در گوهر نباشد!!! چنین شخصی چگونه میتواند تمرد کند و خطا را بر صانعش بلکه اصل و حقیقت خودش بلکه معشوق، و خودٍ خودترش روا می دارد؟!
حل اجمالی مسأله به این است که:
نظر خطا آفرین است اگر جزئی سعی باشد
و خطا پوش است اگر کلی سعی باشد
چون در کلی سعی نظر همان رؤیت است از یک سو؛ و کلی اعلم از جزئی است از دیگر سو؛ پس خطا پوشی پیر برگشت به نبود خطا دارد.
خطا پوشی نه اینکه خطا هست و او ندید یا دید و پوشید؛ بلکه اصلا خطایی نبود و نیست.

سروش در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۲۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۶:

نخدان به معنی چانه هست
و به نیز به معنی نیک...

۱
۳۳۹۷
۳۳۹۸
۳۳۹۹
۳۴۰۰
۳۴۰۱
۵۶۲۶