گنجور

حاشیه‌گذاری‌های حمید سامانی

حمید سامانی


حمید سامانی در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۸ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۴۵ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » درد زندگی [۲۵-۱۶] » رباعی ۱۷:

دوست عزیز "بی سواد"
اینطور که شما فکر میکنید خوانش "نه آمدمی، نه شدمی، نه بدمی" دچار سکته (وقفه) است و روان و موزون نیست و این کاملا ٌ مشهود است، شما چرا انکار میکنید! نمیدانم

 

حمید سامانی در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۴۰ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » درد زندگی [۲۵-۱۶] » رباعی ۱۷:

و اما نگارش این رباعی با املای صحیح
گر آمدنم به من بُدی، نامدمی
ور نیز شدن به من بدی، کی شدمی
بِه زان نبدی کاندرین دِیر خراب
نامدمی، ناشدمی، نابدمی

 

حمید سامانی در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۱۰ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » راز آفرینش [ ۱۵-۱] » رباعی ۱۱:

حفظ فاصله حروف و کلمات در نگارش فارسی و املایی بسیار مهم است، نزدیک نوشتن دو کلمه به هم و متصل کردن آنها به هم در شرایطی که از نظر دستوری و استثناء مناسب نباشد نه تنها یک غلط املایی است بلکه موجب خوانش غلط هم میشود و همانطور که میبینید در اینجا شاهدش هستیم بین "او" و "فکندش" فاصله هست و هر دو کلمه مستقل هستند که متأسفانه هم غلط نوشته شده و هم در نوار صوتی غلط تلفظ شده

 

حمید سامانی در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۱۶ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » راز آفرینش [ ۱۵-۱] » رباعی ۱۱:

ماشاالله به بحر دانش و ادبیات، بفرمایید "اوفْکَنْدَش" یعنی چه؟
صحیح کلمه به این شکل "او فِکَندش" است که در حقیقت "او افکندش" بوده ولی در شعر برای زیبایی و تنظیم وزن حرف الف حذف شده و اولین حرف یعنی "ف" کسره به خود گرفته
از بهرِ چه او فِکندش اندر کم و کاست

 

حمید سامانی در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۸:

علامت مد روی حرف الف تنها در ابتدای کلمه نوشته میشود مگر اینکه
حرف الف بلافاصله به حرف ماقبل خود متصل نباشد، املای "کاتش" به این شکل صحیح است

 

حمید سامانی در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۵۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲:

عده ای با استفاده از حروف انگلیسی فارسی را مینویسند و عده ای به انگلیسی مسخره و غلط نظر میدهند
نمیدانم اینها که طرفدار ادبیات فارسی هستند چرا اینقدر با بی توجه نظر میدهند
ببخشید در این تارنامه هدف زنده نگه داشتن زبان و ادبیات فارسی است
انگلیسی را هم که غلط مینویسید و صد اشکال املایی و دستوری دارد پیشکش، منظورتان چیست؟ که خود را نشان بدهید و افتخار کنید؟
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
تعجب میکنم که گنجور چرا اجازه ورود نظر با زبان بیگانه و استفاده از الفبای غیر فارسی را میدهد

 

حمید سامانی در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۳۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲:

املای صحیح مخفف تو است "توست" است نه تست

 

حمید سامانی در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۵۴ دربارهٔ حافظ » ساقی نامه:

در رابطه با نظرات دیگر دوستان، ابیاتی که با "بیا ساقی" شروع میشوند صحیح هستند و بایستی در خوانش این ابیات دقت کرد
بعد از بیا ساقی بایستی مکث کوتاهی کرد و لحن خوانش بیت را با حالت اشاره مشخص کرد، برای نشان دادن این مطلب و خوانش درست میتوان از علامت مکث (ویرگول) استفاده کرد
مثال:
علی، آن خانه کوچک با قیمت مناسب
که گفتی اگر هر کس بخرد سود میکند
نشانی آن را بده بروم ببینم
بیا ساقی، آن آب اندیشه‌ سوز
که گر شیر نوشد شود بیشه‌ سوز
بده تا روم بر فلک شیر گیر
به هم بر زنم دام این گرگ پیر
با گفتن "بیا ساقی" ابتدا شاعر ساقی را میخواند (صدا میکند) و در ادامه با اشاره به منظورش (بر فرض در مثال بالا به آب اندیشه سوز که همان می است اشاره میکند که در مصراع بعدی آن را توضیح داده که چه خاصیتی دارد) و سپس در بیت بعدی آن را طلب میکند (بده) که با آن چه خواهد کرد
اما اگر مصراع بدون مکث خوانده شود و در روش خواندن لحن و اشاره مشخص نشود و به بیت مکمل و متمم بعدی توجه نکند جمله (مصراع) بی معنا به نظر می آید به همین دلیل عده ای از دوستان سردرگم شده اند و متوجه منظور شاعر نیستند و فکر میکنند که به جای بیا بایستی از "بیار" و یا "بده" استفاده کرد که به خود معنی بگیرد
امیدوارم با این توضیح رفع ابهام آن عده از دوستان دوستدار حافظ و ادب شده باشد

 

حمید سامانی در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۵۴ دربارهٔ حافظ » ساقی نامه:

کاربران محترم گنجور
چند ساعت پیش نظری در رابطه با این شعر ارسال کردم لطفا منتشر نکنید تغییر نظر داده ام
نطر جدید را مجددا وارد میکنم
سپاس
حمید سامانی

 

حمید سامانی در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۴۱ دربارهٔ حافظ » ساقی نامه:

بیا ساقی آن می که حال آورد یک جمله کاملاً اشتباه و بی معناست
متأسفانه در این شعر حافظ دخل و تصرف و دستکاریهای ناهنجاری شده بخصوص اینکه از بیا به جای بده یا بیار (بیاور) استفاده شده
با "بیا" جمله معنای درستی به خود نمیدهد و ترکیب جمله را ضعیف و بی معنا میسازد
به هر شکل هم که به "بیا" فکر کنیم و حتی اگر به عنوان استعاره در نظر بگیریم هیچ چیز نزدیکی پیدا نمیشود که آن را با باقی جمله معنا دار کند

 

حمید سامانی در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۶ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۲۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹:

خانم سولماز
با تشکر از سؤال و پوزش از تأخیر در جواب، من امروز به اینجا دوباره سر زدم، هر چند اشتباه تایپی بقعه و مفهوم آن را در فاصله کمی مجدداً نوشتم و توضیح دادم ولی متأسفانه نمیدانم چرا وارد نشده
اگر دقت کنید میبینید که معنای بقعه را محل و مکان نوشته ام در حقیقت اشاره سعدی از بقعه به محل و مکان همان خانه و سرا است، به هر حال تصحیح میکنم

خرم آن بقعه که آرامگه یار آنجاست = شاد و خرم آن خانه و سرایی که محل آرامش یار است
راحت جان و صفای دل بیمار آنجاست = در اینجا با مراجعه به مصراع اول دیگر بایستی به راحتی معنای مصراع دوم را به سادگی تشخیص داد، پس کسی که عاشق است و دل بیمار و رنجوری دارد همان خانه ای که مایه شادی و خرمی یارش است، مایه راحتی و آسایش او هم هست
امیدوارم توانسته باشم بهتر توضیح بدهم

 

حمید سامانی در ‫۷ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۲۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹:

سولماز جان
شما اگر خوب بخوانید و معنای دوم و سوم کلمات را بدانید و با فن استعاره در شعر آشنایی داشته باشید بهتر متوجه میشوید
خرم آن بقعه که آرامگه یار آنجاست یعنی خرم باشد آن محل و مکانی که یار در آنجا آرامش دارد
آن محل و مکان ذهن و قلب است، پس به طور خلاصه خرم باشد آن قلبی که محل آرامش یار آنجاست

 

حمید سامانی در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۲۱ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۶ - حکایت در معنی صید کردن دلها به احسان:

به تک با کاف نه بتگ
تک به معنای تند و تیز دویدن
به تک در پیش گوسفندی دوان
یعنی تند به دنبال گوسفندی میدویده

 

حمید سامانی در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۸ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۵۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱ - تمامت کتاب الموطد الکریم:

س م عزیز
فراموش کردم بنویسم
که کلمه ربط و یا موصول است و در کلماتی سر هم نوشته میشود
چون + که = چونکه = چونک
ز مخفف از
از آن = زان
از آن که = زانکه = زانک
در گذشته شاعران حرف "ه" یا به عبارتی های غیر ملفوظ را برای زیبایی و یکدستی ظاهر کلمه و گاهی برای حفظ قافیه در چنین کلماتی را حذف میکرده اند و همچنان حرکت کسره در حرف آخر ملفوظ باقی میماند و همان صوت (صدای) و مفهوم مورد نظر را در خود حفظ میکرد
تعبیر ک به معنای تو در عربی از زبان دبیرتان صحیح نبوده و ایشان از خود در آورده
مثال دیگری از اشعار مولانا
چونک من از دست شدم در ره من شیشه منه
ور بنهی پا بنهم هر چه بیابم شکنم
زانک دلم هر نفسی دنگ خیال تو بود
گر طربی در طربم گر حزنی در حزنم
تلخ کنی تلخ شوم لطف کنی لطف شوم
با تو خوش است ای صنم لب شکر خوش ذقنم
اصل تویی من چه کسم آینه‌ای در کف تو
هر چه نمایی بشوم آینه ممتحنم
تو به صفت سرو چمن من به صفت سایه تو
چونک شدم سایه گل پهلوی گل خیمه زنم
پاینده باشید

 

حمید سامانی در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۸ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۲۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱ - تمامت کتاب الموطد الکریم:

س م گرامی
سپاس از بذل توجه شما
بوکِ به معنای بُوَد که صحیح است و این معنا را میدانم و خوانش رسد هم با فتحه روی حروف ر و سین صحیح است
اما این بیت همچنان غریب است و ارتباط مصراع ها بسیار پراکنده و بعید (دور) است
پاینده باشید

 

حمید سامانی در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۳:

خوانش کلمه پس در بیت سوم شعر با صدای خانمی که در اینجا گذاشته اید اشتباه است
پس در بیت سوم به معانی پشت و پسین است نه به معنای سپس و پس
پس و کس در" ترازو گر نداری پس تو را زو ره زند هر کس" قافیه درونی هستند
در ضمن ره زند هم بایستی جداگانه نوشته شود، رهزند غلط است
اشتباه های املایی فراوان در گنجور به چشم میخورد

 

حمید سامانی در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۲۰ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۰۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹:

حمید سامانی
این شعر یکی دیگر از شاهکارهای سعدی است و بسیار بسیار زیباست
اما در رابطه با تفسیر بیت اول شعر
بقعه در اصل به معنای بنا، زیارتگاه، مدفن، مزار و چنین چیزها و همچنین محل است
بعضی از دوستان به همین معنای اولیه و اصلی به این شعر فکر میکنند
در حالی که سعدی با مهارت و زیبایی فوق العاده ای از قبعه به عنوان استعاره و تشبیه استفاده کرده و سر و سینه و ذهن خود را به قبعه تشبیه کرده که محل آرامش و آسایش یار است و در عین حال عاشق بیمار به دلیل وجود یاد و خاطر یار در قبعه اش خودش هم شفا می یابد چون موجب آرامشش است، وگر چطور میتوان فکر کرد که محل دفن کسی محل آرامش معشوق باشد، این چنین تفسیری به عقل و احساس عاشقانه کسی سازگار نیست
در ضمن چنانچه یکی از دوستان اشاره کرده اند حافظ از این شعر بسیار زیبا استقبال کرده و در شعر خود آورده اما رعایت ارج و قدردانی را به جا نیاورده
سعدی آنقدر قدر شناس و بزرگ بوده که در صورت استفاده از اشعار دیگر شاعران چون فردوسی برزرگ به زیبایی و افتادگی از آنان یاد کرده، ملاحظه کنید بیت دوم شعر زیر از فردوسی است و ببینید چطور سعدی به زیبایی و خوبی و معرفت از وی یاد کرده و چقدر استادانه و با مراعات در حفظ فرهنگ امانت شعر و شاعری به شاعر بزرگی ارج نهاده است
چه خوش گفت فردوسی پاکزاد
که رحمت بر آن تربت پاک باد
میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است
روان این بزرگ ادب ایران زمین شاد
خداوند رحمتت کند ای سعدی بزرگوار

 

حمید سامانی در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۲۰ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۵:۲۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹:

بعد از خواندن نظرهای ناشناس و بابک یاد شعری از سعدی افتادم
دو عاقل را نباشد کین و پیکار
نه دانایی ستیزد با سبکسار
اگر نادان به وحشت سخت گوید
خردمندش به نرمی دل بجوید
دو صاحبدل نگه دارند مویی
همیدون سرکشی و آزرم جویی
وگر بر هر دو جانب جاهلانند
اگر زنجیر باشد بگسلانند
بتر زانم که خواهی گفتن آنی
که دانم عیب من چون من ندانی
هر دو ادبیات فارسی را دوست دارید حالا اگر کسی نظرش به علت بی اطلاعی فرق داشت و مورد پسند ما نبود آیا واقعاً سزاوار سرکوب و تحقیر است؟
شما هموطن هستید همدیگر را دوست بدارید

 

حمید سامانی در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۶ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۵۸ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۸:

بدون شک سعدی پیش کسوت و مشوق و محرک شاعرانی چون خواجوی کرمانی و حافظ بوده، بدون سعدی و بدون اشعار زیبای او حافظ و خواجوی کرمانی وجود نداشتند
خواجوی کرمانی و حافظ بسیاری از اشعار سعدی را مورد استفاده و شبیه سازی قرار داده اند و دهها و بلکه صدها بیت از اشعار سعدی را تضمین کرده و در اشعار خود به کار برده اند
به استقبالهای خواجوی کرمانی و حافظ از سعدی مراجعه کنید میبینید که چطور سعدی حس شاعری و ادبیات را در این دو برافروخته است
واقعاً حافظ بی انصافی کرده و حق استادی و ارج نهادن به سعدی را آنچنان که بایستی به جا نیاورده
استاد سخن سعدیست پیش همه کس اما
دارد سخن حافظ لحن سخن خواجو
این بیت حافظ یعنی خواجوی کرمانی بهتر از سعدی بوده
فقط ببینید خواجوی کرمانی چقدر از اشعار سعدی استفاده کرده آنوقت به عظمت سعدی بزرگوار بیشتر پی میبرید
سعدی آنقدر قدر شناس و بزرگ بوده که در صورت استفاده از اشعار دیگر شاعران چون فردوسی به زیبایی و افتادگی از آنان یاد کرده، ملاحظه کنید بیت دوم شعر زیر از فردوسی است و ببینید چطور سعدی به زیبایی و خوبی و معرفت از وی یاد کرده و چقدر استادانه و با مراعات در حفظ فرهنگ امانت شعر و شاعری به شاعر بزرگی ارج نهاده است
چه خوش گفت فردوسی پاکزاد
که رحمت بر آن تربت پاک باد
میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است
روان این بزرگ ادب ایران زمین شاد
خداوند رحمتت کند ای سعدی بزرگوار

 

حمید سامانی در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۰۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵:

ببخشید من فریضه را فرضیه نوشتم
تصحیح میکنم اشتباه استفاده از کامپیوتر بود حروف را جابجا نوشتم

 

۱
۲
۳
sunny dark_mode