گنجور

حاشیه‌گذاری‌های امین کیخا

امین کیخا


امین کیخا در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۰۱:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۳۶:

پیمانه می شود کویز و کارواژه اش می شود کویزیدن اما پیمان در پهلوی برای متعادل بکار می رفته مثلا پیمان خورش یعنی کسی که متعادل بخورد . پالغ پیمانه شاخ گاو است به گمانم تگوک هم نوعی پیمانه است .

 

امین کیخا در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۰۱:۲۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۳۶:

لب شکر و لب شکری را گمان کنم پیشتر جایی نوشته ام اما پالیده ی مطلب اینکه لب شکری یعنی لب شکرده و یا شکارده و معنی لب پاره می دهد . در گویش دزفولی در خوزستان شیک معنی برش چاکو است !

 

امین کیخا در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۰۱:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۳۶:

درشگفتم که در هیچ کجا تو به معنی اتاق نیست ! ولی پستو یعنی اتاق پشتی ! به لری تو یعنی اتاق . به ترکی ادا یعنی اتاق .

 

امین کیخا در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۰۱:۱۳ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸:

برای نم لغت نبک و نیز آغار را داریم ولی از ترکیبات نم نمین را داریم که زیر سایه نمور رفته است .

 

امین کیخا در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۰۱:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵:

درود به دوستان . درباره خربزه باید بگویم که ایجاد حساسیت شدید به هنگام خوردن آن در بسیاری از هم میهنانمان گواه این است که خربزه میوه ای کهن در ایران زمین نبوده است وگرنه ژنوم ایرانی با آن سازگاری پیدا می کرد و نیز گواه کتاب های تاریخ داستان از این دارد که آقا محمد خان برای کم شدن قاچی از خربزه اش سخت براشوفت و چنان کرد و .....اما نام میوه های تازه رسیده به ایران گاهی بر اساس نام کشور فرستنده انها نامگزاری شده است برای نمونه هندوانه که لابد از هند آمده است و لر ها هنوز انرا شامی می گویند یعنی از شام آمده است ! اما برای خربزه پذیرفتن خرپوزه اگر که دلاسوده کننده نباشد دست کم توضیح خوبی است . ولی من چیزی برای گفتن ندارم .

 

امین کیخا در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۲۰:۴۷ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:

فراخ چند معنی دور از ذهن هم دارد یکی فراخه به معنی لرزش و رعشه و نیز فراخ به معنی فضا هر چند گروهی فزا را ریشه فضا می دانند ولی من هنوز دلاسوده نیستم برای مورد آخر . فزا از فزاییدن و زیاد شدن .

 

امین کیخا در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۲۰:۴۵ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰:

رطل فارسی است از لتر به معنی آوند می سازی !

 

امین کیخا در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۲۰:۴۴ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:

می شود .

 

امین کیخا در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۲۰:۴۴ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:

نشانه تیر به فارسی مس شود تموک !

 

امین کیخا در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۲۰:۴۱ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲:

سپردن به معنی تحویل دادن را نباید با سپردن با فتحه روی دوم یعنی separdan اشتباه کرد این لغت دوم به معنی طی کردن است و شگفت اینکه سپر از همین واژه ریشه لغت فارسی سفر است که به عربی داده شده است و مسافر و بقیه از روی آن درست شده اند .

 

امین کیخا در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۲۰:۳۹ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰:

برای شگفتیدن و تعجب کردن یک لغت دری دیگر هم هست و آن افدیدن است . افدستا یعنی ستایشی که به شگفتی باشد و ویژه جهاندار است این ستایش .

 

امین کیخا در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۲۰:۳۶ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:

شگفتی دارد که بی نوا را همه بکار می بریم ولی با نوا کمتر بکار می رود !

 

امین کیخا در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۲۰:۳۴ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:

روزی به پهلوی روچیک بوده است

 

امین کیخا در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۲۰:۳۴ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:

دنیا به عربی یعنی پست و به فارسی در برخی از کتاب های کهن بجای کیهان لغت کهان آمده است که آشکارا یعنی زبونان و پست ها ! البته بیشتر به نظر می رسد اتفاقی باشد این مانستگی و شباهت .

 

امین کیخا در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۲۰:۳۱ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷:

بوسه شاید از بسودن به معنی لمس کردن باشد ولی بوش فرانسه به معنی دهان هم همریشه اش است

 

امین کیخا در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۲۰:۳۰ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷:

دوا به فارسی می شود دارو و چنانچه آشکار است در آن دار دیده می شود که معنی درخت می دهد و نیز درمان هم دار دارد و این یعنی ایرانیان گمان می برده اند که درمانگری به درخت و دار و گیاه انجام می شود . drug ,و نیز دغو به فرانسه همه با همین واژه همستاک هستند .

 

امین کیخا در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۲۱:۴۲ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:

شبرو عزیزم زحمت را کشیده است و درست هم فرموده اند . گست به دری یعنی زشت و به انگلیسی هم هنوز یعنی زشت چنانچه لغت disgusting هنوز گست خودش را دارد در کتاب فرهنگ اسدی گست آمده است .

 

امین کیخا در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۰۸:۴۵ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:

زشت ترین و گست ترین کس از چشم مولانا مدعی است در چشم حافظ و در اینجا در چشم اوحدی باز از مدعی و گزافگو بد می شنویم . به نظر من یکی از تعریف هایی که برای رند هست همین است یعنی کسی که گول مدعی را نمی خورد . باید ذکر کنم که این را از کتاب بازآفرینش عشق از جناب محمودی آوردم . کتاب پیش درآمدی از اریک فروم دانای ژرمن دارد در وصف مولانای بزرگوار .

 

امین کیخا در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۰۸:۴۰ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:

کله داری یعنی بزرگی و مقام داشتن آیین کله داری یعنی رسم و سان بزرگی . سان هم یعنی رسم و فارسی است .

 

امین کیخا در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۰۸:۳۷ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:

بیت پیش از آخر از سنگ بودن هیزم سخن می گوید در قران یکبار آمده است که ای مردم از آتشی بشکوهید که هیزمش سنگ و آدمیزاده است .

 

۱
۱۶
۱۷
۱۸
۱۹
۲۰
۱۶۲
sunny dark_mode