گنجور

حاشیه‌گذاری‌های رضا از کرمان

رضا از کرمان

سلام بنده محمدرضا ذویاور ساکن کرمان شاعر و دوستدار شعر وادب 


رضا از کرمان در ‫۶ ماه قبل، یکشنبه ۷ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۰۷ در پاسخ به بهروز قدرتي دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۹ - در نصیحت فرزند خود محمد نظامی:

آقا بهروز گل  وگلاب سلام 

  ضمن آرزوی بهترین تعبیرات برای رویاهای شما ، عزیزم این شعر در کتابهای درسی قدیم بود و نمیدانم آیا شما خاطره ای از آن دارید یا نه  ،گرچه الان سطح علمی کتابهای درسی نسبت به قدیم شدیداً افت کرده .

  شاد باشی 

 

رضا از کرمان در ‫۶ ماه قبل، یکشنبه ۷ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۱۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷۷:

گفت آمد که مرا خواجه ز بالا ...

سلام 

  در بیت  دهم آچار به چه معنا بکار رفته است معنی ترشی میدهد یا ابزار  ممنون از توضیح شما  قبلا(ن .ر ) نیز همین مورد را سوال کرده ضمناً در بیت آخر رهی به چه معناست. 

   شاد باشید

 

رضا از کرمان در ‫۶ ماه قبل، شنبه ۶ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷۶:

بنشان تو جنگ‌ها را بنواز ...

سلام 

 عراق واصفهان یا سپاهان  اشاره به دو مقام موسیقی قدیم ایرانی دارد. 

 شاد باشید 

 

رضا از کرمان در ‫۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۱۱ دربارهٔ سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۳۲:

سلام سرکار خانم صادقلو 

  دقیقا دست روی اصل موضوع گذاشتید وکاملا با شما موافقم 

شاد باشید

 

رضا از کرمان در ‫۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۰۵ در پاسخ به ساسان زند مقدم دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۳۲ - قصهٔ هلال کی بندهٔ مخلص بود خدای را صاحب بصیرت بی‌تقلید پنهان شده در بندگی مخلوقان جهت مصلحت نه از عجز چنانک لقمان و یوسف از روی ظاهر و غیر ایشان بندهٔ سایس بود امیری را و آن امیر مسلمان بود اما چشم بسته داند اعمی که مادری دارد لیک چونی بوهم در نارد اگر با این دانش تعظیم این مادر کند ممکن بود کی از عمی خلاص یابد کی اذا اراد الله به عبد خیرا فتح عینی قلبه لیبصره بهما الغیب این راه ز زندگی دل حاصل کن کین زندگی تن صفت حیوانست:

سلام جناب زند مقدم 

  ضمن تشکر از اشتراک مقاله شما در پیوند به وبگاه بیرونی بصورت اجمالی مطالعه کردم از قلم شیوا وموضوع پردازی شما  لذت بردم ولیکن هیچ ربط موضوعی با بحث بالا نداشت لطفا صفحه وپاراگراف مورد نظر را بفرمایید .

بقول شما " دستگاه فکری وبیانی مولوی،همچون آفتابی است که باید پیشش برهنه شد که تا هرچه بیشتر به آدمی  بتابد تابشش سپید میکند نه سیاه  "

 شاد باشید

 

رضا از کرمان در ‫۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۲۴ دربارهٔ حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۷:

به درویشی قناعت کن اگر ...

سلام 

  من این بیت را به صورت ذیل  شنیده بودم  چه خوب شد اینجا بصورت صحیح اصل وسند شعر رو پیدا کردم 

 به درویشی قناعت کن که سلطانی خطر دارد 

 

رضا از کرمان در ‫۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۰۴ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی استغنا » بیان وادی استغنا:

سلام بر شما 

 عزیزان بنظر حقیر به طول عمر دراز کلاغ داره اشاره میکنه که هر کلاغ در طول عمرش بسیار گردش قافله ما ،وآمدن ورفتن خیلی، از ما را قطعا با چشم خودش خواهد دید، پر شدن حوصله کنایه از پر شدن پیاله عمر کلاغه.

در پناه حق شاد باشید

 

رضا از کرمان در ‫۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۳۳ در پاسخ به ارغوان دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۷:

درود برارغوان با این استدلال زیبا

با آرزوی شادی

 

رضا از کرمان در ‫۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۴۱ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۵۷:

سلام 

  متاسفانه جناب دادوند علیرغم قبول زحمت محاسبه هیچ توضیحی در موردمبنای نوشتن این اعداد بر روی رباعیات ندادند تا ما نیز از مفهوم آن بهره‌مند گردیم ولی تصور میکنم حساب ابجد باشه مجددا از حضرتعالی تقاضای توضیحات دارم ممنون 

شاد باشی عزیز

 

رضا از کرمان در ‫۷ ماه قبل، جمعه ۷ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۲۵ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۲ - این قصیدهٔ به نام کنز الرکاز است و خاقانی آن را در ستایش پیغمبر اکرم و در جوار تربت مقدس آن حضرت سروده است:

سلام 

  در مصرع دوم از بیت  ۴۹ باز تاکید بر هیچ بودن داره ومنافاتی با مصرع اول نداره چون اشیا دارای سایه هستند میگه من را جزو اشیا ودر دفتر آنها پیدا نخواهید کرد..

آقای سام هم حرف بیراهی نگفته که دوستان برابرش جبهه گرفتن شاد باشید

 

 

رضا از کرمان در ‫۷ ماه قبل، جمعه ۷ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۴۹ در پاسخ به فاطمه احمدی دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۵:

 خانم احمدی سلام

 ۱_ برای درک موضوع مثال میش وقصابی را آوردم وگرنه خداوند از لطف وکرم خودش هیچگاه باعث هلاک ونابودی نمیشه که هیچ، بلکه دلیل نجات شماست

۲_نیاز به گفتن نیست وبی شک خداوند نسبت به تمامی بندگان دارای لطف است واز می جام حضور خودش به همگان هریک به نوعی میچشاند 

ضمنا در مثال قصابی میش حدیث موتو قبل ان تموتو  به نوعی در ذهن تداعی میشود بدین صورت که تا زمانی که از نفسانیت ومنیت  رها نگردی نفس حق در تو نمیدمد  وتورا به همراه خود نمیکشاند 

شاد باشی

 

رضا از کرمان در ‫۷ ماه قبل، دوشنبه ۳ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۵۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳:

سلام

    در فرهنگ لغت دهخدا مهره مهر ریختن به دست از دوستی برداشتن ودوستی نکردن معنی شده است با این بیت شاهد از سعدی:

من مهره مهر تو نریزم 

الا که بریزد استخوانم

  در این صورت رباعی معنی متفاوتی پیدا خواهد کرد

 

رضا از کرمان در ‫۷ ماه قبل، دوشنبه ۳ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۱۲ دربارهٔ شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۵:

سلام 

    در پاراگراف 36 موش دروغ میگوید صحیح است

 

 

رضا از کرمان در ‫۷ ماه قبل، یکشنبه ۲ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۳۸ در پاسخ به نیراب دانش دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱:

جناب دانش عزیزسلام

بنظر حقیربه قطع ویقین نمیشه گفت که آن روضه خوان محترم جناب شریعت کشف موضوع وتاویل خاصی در سخن حافظ پیدا کرده وبقول متن شما هرمونتیک یا نگاه ساختاری در این بیت دیده بلکه چنین بنظر میاد که استفاده ابزاری از بیت فوق برای جذب بهتر مخاطب مینموده،  در ثانی در بحث  چگونگی تولید گلاب از گل واصل وفرع بودن هریک، با معنای کلام  وجایگاه هریک از مخاطبان کلام (امام حسین ع وزینب س )در تعارض است  ومنافات دارد.

  شاد باشی

 

رضا از کرمان در ‫۷ ماه قبل، شنبه ۱ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۴۹ دربارهٔ فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲:

مهر امام باید، ورنه چه سود ای ...

سلام 

   آیا منظور فیض از مصرع آخر غزل حافظ بوده؟

 

رضا از کرمان در ‫۷ ماه قبل، جمعه ۳۱ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۲۳ دربارهٔ اوحدی » جام جم » بخش ۱۱۳ - در حقیقت اجابت دعا:

کوروش جان سلام 

   ضمن تشکر از اظهار لطف جنابعالی در پیام ارسالی قبلی عزیزم با توجه به ابیات قبلی که جناب اوحدی در ابتدا میگه اگر قراربود همه دعا‌ها بر آورده بشه نظم جهان به هم میریخت وچه بهتراول آدم به حضور برسه بعد دست به دعا برداره ،بعد در مورد نحوه دعا وحاجت خواستن میگه  وهر کس حاجت خودش را داره در بیت قبل از بیت مورد پرسش حضرتعالی میگه اگر هم دست به دعا شدی به اندازه حاجت بخواه تا دوباره ترا بپذیرند واگه حاجت داشتی بتونی دوباره اظهار خواهش داشته باشی  واگه زیادتر از نیازت بهت دادند بدون که این مال تونیست وقناعت کردن به همون رزق مقسوم بهتره چرا؟ چون زیانی دیگه لااقل برات نداره 

یاد شعری از جناب بهرام سالگی در مثنوی گرگ نامه با این مطلع افتادم که توصیه میکنم مطالعه بفرمایید بی شک در تفهیم این شعر موثره

گفت مسکینی گرسنه با کسی 

تکه‌ای نانم ده، احسان کن بسی

در آخر مثنوی چنین آمده که با معنی این بیت بی ارتباط نیست

گر تورا بیش از تو حاصل شد زری

باقی آن حق وسهم دیگری است

دانی آن خط بین گندم بهر چیست

نیم از تو ،نیم حق دیگری است 

بر سر هر لقمه بنوشته عیان

کز فلان ابن فلان ابن  فلان

شاد باشی عزیزم

nateghe.ir
پیوند به وبگاه بیرونی › اشعار
ناطقه " بهرام سالکی " مثنوی گرگ نامه " ۲۴ – گفت مسکینی گرسنه ، با کسی

 

رضا از کرمان در ‫۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۳۹ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۶ - در بیان آنک حال خود و مستی خود پنهان باید داشت از جاهلان:

آقا کوروش سلام

   جمله :امسیت کردیا واصبحت عربیا  بدین مضمون معنا میشود که شب هنگام  کردی عامی خوابیدم وصبحگاهان عرب از خواب بیدار شدم 

نقل این عبارت با معنای بالا به عرفای مختلفی از جمله ابوالوفا،بابا طاهر عریان ،ابو عبدالله بابونی ودر مقدمه ودیباچه دفتر  اول مثنوی ،از سوی مولانا به جد حسام الدین چلبی(ابن یزدانبار ارموی) نسبت داده شده است 

ودلیل این عبارت ظاهرا بر این نقل قول است که خلاصه یکی از این عرفا  که کردوعلاقه مند به آشنایی با زبان عربی  ومعارف دینی بوده ودر بعضی حکایات منقول، مورد استهزای وتمسخرطلاب هم قرار گرفته و به توصیه ایشان،دستوراتی مثل غسل در آب یخزده یامعلق وآویزان ماندن به مدت زیاد را انجام داده و خلاصه در اثر جذبه معنوی ،معجزه آسا صبحگاهان  ضمن آشنایی با ادبیات عرب حافظ قرآن گشته   الله اعلم

 

 

رضا از کرمان در ‫۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۱۰ در پاسخ به Eren دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:

سلام 

دقیقا همینجوره که میفرمایید عزیز

 

رضا از کرمان در ‫۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۳۸ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب سوم در عشق و مستی و شور » بخش ۱۴ - حکایت در معنی عزت محبوب در نظر محب:

تو را هر چه مشغول دارد ز دوست ...

سلام 

نکته ای که در این بیت نهفته است اینه که در زندگانی، آدمی به هرچه که دل ببنده ودر طلب اون باشه وبقول استاد پرویز شهبازی اون را در مرکز خودش قرار بده اون براش الوهیت پیدا میکنه حال مال وثروت باشه، علم اندوزی باشه ،فرزند باشه،اعتقادات کور مذهبی باشه و....

واین بیت  رباعی ذیل از جناب مولانا  را برام تداعی کرد

تادر طلب گوهر کانی کانی

تادر هوس لقمه نانی نانی

این نکته رمز اگر بدانی دانی

هرچیز که در جستن آنی آنی

شاد باشید

 

رضا از کرمان در ‫۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۰۸ در پاسخ به م شریعتی دربارهٔ سعدی » بوستان » باب سوم در عشق و مستی و شور » بخش ۲۰ - حکایت:

جناب شریعتی سلام

باز باید بگم که این برداشت بنده از این شعره واحتمالا خالی از اشتباه نیست

در زمان سعد زنگی (حاکم ولایات فارس وکرمان درعهدخوارزمشاهیان)یک شاعری شعری در مدح سعد زنگی تقدیم میکنه وایشان در حد متعارف به ایشان صله وانعام میده اون شخص زمانی که چشمش بر روی سکه های زر که مزین به نام الله بوده میافته ازخود بیخود میشه ومجلس را ترک میکنه وبقول سعدی سر به بیابان میزاره کسی از اون میپرسه چه شد تو که اول آستان حاکم را بوسیدی این اساعه ادب وترک مجلس با این حالت چه بود در جواب میگه اول از ترس وبیم حاکم چنان کردم ولی بعد که یاد خداوند وقدرت مطلقه اون افتادم واز اون تمکین کردم دیگر هیچ چیز وهیچ‌کس در نظرم بزرگی نداشت وبرای اون به مثال ،حکایتی رو به این مضمون بیان میکنه که در یکی از شهرهای شام در اثر جنگ وغوغا پیری فرزانه را دستگیر میکنن در غل وزنجیر وقید  ،در اون حال آن پیر میگه این از تدبیر خداوند است وحکمتی در آن نهفته است واگر خداوند نمیخواست این اتفاق به وقوع نمی پیوست وهر اتفاقی چه مبارک ومیمون وچه مذموم از سوی حضرت دوسته  ودیگران اسباب وعلتند ومن اون رو از سوی خدا میدونم نه از این واون ،وما از راز آن نا آگاهیم مثل بیماری که جهت کسب صحت باید تلخی داروی طبیب را بپذیرد چون علم اون نسبت به حکیم ناقصه

در کل تسلیم بودن وتمکین از خداوند پیام اصلی این شعر میتونه باشه  اگر دوستان راهنمایی بفرمایند ممنونم 

شاد باشی عزیز

 

۱
۹
۱۰
۱۱
۱۲
۱۳
۲۳
sunny dark_mode