دوستان را من زره پنداشتم بودند هم
لیک بهر دشمنان جاهل بیدین من
راست خواهی تیرشان پنداشتم در راستی
همچنان بودند لیکن در دل غمگین من
گفت هرکس که نکوعهدان دلی دارند پاک
پاک بود آری ولیک از مهر نی از کین من
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
لغزش به بخش حاشیههای شعر |
|
لغزش به بخش تصاویر نسخههای خطی، چاپی و نگارههای هنری مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش ترانهها و قطعات موسیقی مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش شعرهای همآهنگ |
|
لغزش به بخش خوانشهای شعر |
|
لغزش به بخش شرحهای صوتی |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
به اشتراکگذاری متن شعر جاری در گنجور |
|
مشابهیابی شعر جاری در گنجور بر اساس وزن و قافیه |
|
مشاهدهٔ شعر مطابق قالببندی کتابهای قدیمی (فقط روی مرورگرهای رومیزی یا دستگاههای با عرض مناسب) |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
دوستان را من زره پنداشتم بودند هم
لیک بهر دشمنان جاهل بیدین من
راست خواهی تیرشان پنداشتم در راستی
همچنان بودند لیکن در دل غمگین من
گفت هرکس که نکوعهدان دلی دارند پاک
پاک بود آری ولیک از مهر نی از کین من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای به دیدار تو روشن چشم عالم بین من
آخرت رحمی نیاید بر دل مسکین من
سوزناک افتاده چون پروانهام در پای تو
خود نمیسوزد دلت چون شمع بر بالین من
تا تو را دیدم که داری سنبله بر آفتاب
[...]
تا به کی در پا کشد زلفت دل مسکین من
رحمتی بر حال ما کن ای مه و پروین من
چون من از دنیا و عقبا مهر تو بگزیده ام
نور چشمم از چه رو رفتی چنین در کین من
رویم از درد فراقت زرد و اشک دیده سرخ
[...]
اهل معنی گرچه خاموشند از تحسین من
غوطه در خون می زنند از معنی رنگین من
سکته بی دردی از خواب عدم سنگین ترست
ورنه خون مرده گردد زنده از تلقین من
در جگرگاه نواسنجان این بستانسرا
[...]
تا فلک بر باد ناکامی دهد تسکین من
همچو اخگر پنبه بیرون ریخت از بالین من
بیخودی را رونق بزم حضورم کردهاند
رنگهای رفته میبندد چو شمع آیین من
گرد رفتارت پری افشاند در چشم ترم
[...]
وقت مرگ آمد ز رحمت بر سر بالین من
تلخ شد کام حسود از مردن شیرین من
او پی جور و جفا، من بر سر مهر و وفا
من به فکر مهر او، او در خیال کین من
دلبری رسم وی و عاشق کشی قانون وی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.