چه شد امسال یارب ای مخدوم
که من رنج دیده مظلوم
بعد ده سال حق بر این دولت
گشتم از هر مراد دل محروم
کار من بنده خدمت است و دعا
وندر این هر دو بوده ام ملزوم
پر نشد معده زمین ز طعام
و آسمانها تهی نشد ز نجوم
دهر و دوران همان ستمکارند
و آدمی همچنین جهول و ظلوم
نه منم عاطل از فنون هنر
نه توئی خالی از فروغ علوم
نه تو مفلس شدی و من منعم
نه تو خادم شدی و من مخدوم
تو همان مالکی و من مملوک
تو همان حاکمی و من محکوم
هست مصراع شعر خواجه نظم
رحمه الله سنائی مرحوم
رزق بر تست هر چه خواهی کن
خواه احسانش خوان و خواه مرسوم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای تو بحر و فضایل تو درر
وای تو چرخ و مکارم تو نجوم
ای به حری به هر زبان ممدوح
وی به رادی به هر مکان مخدوم
لیکن اینجا موانعی است مرا
[...]
معدلت اندرین زمانهٔ شوم
شد چو سیمرغ وکیمیا معدوم
میر خوبان کشید نامعلوم
حشم زنگ در حوالی روم
گشت پوشیده زان سواد حشم
عدل نوشیروان بظلم سدوم
من بر او عاشقم هنوز چنان
[...]
ای جهان را بزرگیت معلوم
وای خرد را کفایتت مفهوم
سخنت باد بر دل وزرا
گرم چون انگبین و نرم چو موم
ولیت بر کنار آب حیات
[...]
آفرین باد بر چو تو مخدوم
ای نکوسیرت خجسته رسوم
ای بصورت فرود دور فلک
وی بمعنی ورای سیر نجوم
دخل مدح تو از خواص و عوام
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.