گنجور

 
مجد همگر

چه شد امسال یارب ای مخدوم

که من رنج دیده مظلوم

بعد ده سال حق بر این دولت

گشتم از هر مراد دل محروم

کار من بنده خدمت است و دعا

وندر این هر دو بوده ام ملزوم

پر نشد معده زمین ز طعام

و آسمانها تهی نشد ز نجوم

دهر و دوران همان ستمکارند

و آدمی همچنین جهول و ظلوم

نه منم عاطل از فنون هنر

نه توئی خالی از فروغ علوم

نه تو مفلس شدی و من منعم

نه تو خادم شدی و من مخدوم

تو همان مالکی و من مملوک

تو همان حاکمی و من محکوم

هست مصراع شعر خواجه نظم

رحمه الله سنائی مرحوم

رزق بر تست هر چه خواهی کن

خواه احسانش خوان و خواه مرسوم