مجد همگر » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۲

چه شد امسال یارب ای مخدوم

که من رنج دیده مظلوم

بعد ده سال حق بر این دولت

گشتم از هر مراد دل محروم

۳

کار من بنده خدمت است و دعا

وندر این هر دو بوده ام ملزوم

پر نشد معده زمین ز طعام

و آسمانها تهی نشد ز نجوم

دهر و دوران همان ستمکارند

و آدمی همچنین جهول و ظلوم

۶

نه منم عاطل از فنون هنر

نه توئی خالی از فروغ علوم

نه تو مفلس شدی و من منعم

نه تو خادم شدی و من مخدوم

تو همان مالکی و من مملوک

تو همان حاکمی و من محکوم

۹

هست مصراع شعر خواجه نظم

رحمه الله سنائی مرحوم

رزق بر تست هر چه خواهی کن

خواه احسانش خوان و خواه مرسوم