ای چو خورشید در جهان مشهور
به جلال و جمال و زینت و فر
زتو یابند روز و شب هستی
و زتو دارند بحر و کان گوهر
باد را از تو مرکب رهوار
خاک را از تو خلعت ششتر
آب از تاب تو اثر یابد
در طبایع فزاید آتش تر
آسمان را ستانه تو مقام
واختران را به سایه تو مقر
بخت با دولت تو همزانو
فتنه با حسبت تو هم بستر
گر به هیبت نگه کنی در کوه
کوه را خون شود ز خوف جگر
ور به رحمت نظر کنی بر خاک
خاک را بردمد ز شادی بر
منم آن خاکیئی که ذره صفت
از هوا داری تو دارم سر
از ضعیفی چنین مگردان روی
کز تو معروف شد به هر کشور
یکدلم با تو و جهان دو روی
به سه نفسم همی رساند ضرر
پادشاه منی به چار نیا
بنده این درم به پنج پدر
شش جهت دشمنم گرفت و گریخت
هفت عضوم به زینهار تو در
هشت مه شد که نه فلک به ستیز
می گذارند ده تنه خنجر
تن فضا را سپرده ام چو مرا
نیست جز حفظ کردگار سپر
تو بمان دیرگه که زود مرا
بگذارد جهان زود گذر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رامش افزای باد و نیک اختر
بر ملک اورمزد شهریور
نامور میر نصر ناصر دین
بوالمظفر که عزم اوست ظفر
رؤیت و خلق اوست جان و خرد
[...]
دی ز لشکر گه آمد آن دلبر
صد ره سبز باز کرد از بر
راست گفتی بر آمد اندر باغ
سوسنی از میان سیسنبر
گرد لشکر فرو فشاند همی
[...]
ای جهان را به راستی داور
ملک عدل ورز دین پرور
عالم افروز نام مسعودت
ملک را همچو تاج را گوهر
گنج پرداز دست معطی تو
[...]
طالع از طالعت عجایبتر
کس ندیدی عجایب دیگر
گه به چرخت برد چو قصد دعا
گه به خاک آردت چو عزم قدر
گه به دستت ببندد از دل پای
[...]
رایت شهریار دین گستر
سایه افگند بر جهان یکسر
مسرعات فلک رسانیدند
خبر فتح او بحر کشور
رونقی یافت ملت ایزد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.