گنجور

 
مجد همگر

دروغ گفته ام ار گفته ام شدم ز تو دور

خلاف کرده ام ار کرده ام دل از تو نفور

نکرده ام به دل اندیشه جدائی تو

نعوذ بالله از اندیشه ز دانش دور

نه من ز دوری روی تو گشته ام خرسند

نه دل شده ست به پشتی صبر خود مغرور

هنوز عشق تو دارد سرم چه جای فراغ

هنوز داغ تو دارد دلم چه جای غرور

به روزگار جمال تو دربسیط زمین

کسی نماند به تقوی دلی نماند صبور

دلی که عشق تو ورزید کی بود صابر

کسی که روی ترا دید کی شود مستور

به بخت بد سفر و غربتم تمنا بود

که تا شدم ز جمال مبارکت مهجور

چه عذر پیش تو آرم که بی تو زیسته ام

هر آنکه بی تو بود زنده چون بود مسرور

شکسته ای دل من همچو زلف خویش و هنوز

به بوسه ئیست ترا با من شکسته کسور

دلم علاج پذیرد اگر به رحمت و لطف

بدو کنی نظری از دو نرگس مخمور

به جز دو نرگس مخمور تو نکرد کسی

علاج مردم رنجور و خویشتن رنجور

ز شور زلف تو افتاد در جهان فتنه

ز سحر چشم تو برخاست از زمانه فتور

ز جادوئی به مقامی رسید نرگس تو

که ساکنان چه بابلش بود مزدور

به سادگی دل من بردی و کنون بتر است

که باز بر سرم آورده ای خطی منشور

 
 
 
رودکی

به دور عدل تو در زیر چرخ مینایی

چنان گریخت ز دهر دو رنگ، رنگ فتور

که باز شانه کند همچو باد سنبل را

به نیش چنگل خون ریز تارک عصفور

فرخی سیستانی

دلم همی نشود بر فراق یار صبور

همی بخواهد پرسیدن و سلام از دور

اگر فراق بخواهد دل من از پس وصل

ملامتش نکنم بلکه دارمش معذور

ز کام و آرزو‌ی خویش گم شده‌ست دلم

[...]

قطران تبریزی

گل شکفته نماند مگر بصورت حور

خروش رعد نماند مگر بنفخه صور

مسعود سعد سلمان

رسید عید و من از روی حور دلبر دور

چگونه باشم بی روی آن بهشتی حور

مرا که گوید کای دوست عید فرخ باد

نگار من به لهاورد و من به نیشابور

ره دراز و غریبی و فرقت جانان

[...]

وطواط

جهان سرای غرورست، نی سرای سرور

طمع مدار سرور اندرین سرای غرور

بعاقبت بحسام هوان شود مجروح

دلی که او بحطام جهان شود مسرور

فساد دین همه از جمع خواسته است و ترا

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از وطواط
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه