گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صابر همدانی

آن چشم مست را که دو صد چشم در پی است

هر فتنه‌ای که هست به زیر سر وی است

مهرت بعضو عضو من ای ماه مهر خوی

آنسان گرفته جای که چون نشأه در می است

ما مست باده ی دگریم ای فقیه شهر

نی ز آن مئی که در خم جمشید یا کی است

شو مست حق چو ما، که شوی مستحق عفو

پرهیزکاری تو از این باده تا کی است؟

هرکس به عصر خویش کرم داشت، حاتم است

مطلق مگو که شاه کرم حاتم طی است

در راه عشق شکوه نمودن ز بیش و کم

کار کسی بود که به یک مغز چون نی است

گر من ز سردمهری یاران دلم فسرد

منعم مکن که هر شجر افسرده در دی است

اهل نظر علانیه دانند کآنچه را

منظور (صابر همدانی) است در ری است

 
 
 
اهلی شیرازی

هر جا که بنگری رخ او در تجلی است

مجنون اگر شوی همه آفاق لیلی است

دور از توام بصورت و در معنیم قرین

صورت تفاوتی نکند اصل معنی است

ما را که دل بطرفه غزالی گرفته انس

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از اهلی شیرازی
صائب تبریزی

آب حیات آتش رخساره ها می است

باد مراد کشتی می نغمه نی است

اسیر شهرستانی

شمع و چراغ مجلس مستان می و نی است

جام و کدوی باده پرستان جم و کی است

گو با دو دست پاس سر خود نگاه دار

چون عینک آنکه چشم حسودیش در پی است

مردانه گر ز وادی سر بگذرد کسی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه