گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حاجب شیرازی

چه باشد تن گر او را جان نباشد

چه باشد جان اگر جانان نباشد

عزیزی چون تو ای یوسف شمایل

نه در مصر و نه در کنعان نباشد

مکش منت ز خضر و آب حیوان

که نامی باقی از حیوان نباشد

کسی کو دست شست از آب حیوان

به غیر از حضرت انسان نباشد

زهی آن عاشق صادق که او را

غم مأیوسی و حرمان نباشد

عروس ملک را قانون جهیز است

عروس با جهیز . . .ـان نباشد

شود ایران بهشت عدن روزی

که در قانون او نقصان نباشد

بیا وصل بتی جو، گر توانی

چه وصلی کش ز پی هجران نباشد

چرا عیسی دمی نشناسی آخر

گرت دردیست کش درمان نباشد

چو خورشید است برهان تو «حاجب »

چه باشد دعوی ار برهان نباشد