تا ماه مرا بررخ زلف سیه افشان شد
در ظلمت شب خورشید پیدا شد و پنهان شد
تا زلف مسلسل را در جمع پریشان کرد
صد طایفه بر هم خورد صد جمع پریشان شد
آباد نخواهد شد عالم ز کسی کز او
صد طایفه بر هم ریخت صد ناحیه ویران شد
از سایه زلفش خط برگرد لبش سرزد
چون خضر که از ظلمت در چشمه حیوان شد
جانبازی هر نادان مقبول نخواهد ماند
اینجاست که هر دانا در بند سروجان شد
کی همچو قدت سروی در باغ وجود آمد
کی همچو رخت یک گل زینت گربستان شد
«حاجب » به فنا فاالله شد عین بقا بالله
هم مظهر و هم مظهر از حضرت جانان شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به زیبایی و تاثیر زلف محبوب اشاره دارد. شاعر میگوید که تا زمانی که ماه بر چهره محبوب برافروخته است، خورشید در دل شب ظاهر و ناپدید میشود. زلف محبوب باعث بر هم خوردن گروهها و نابودی نواحی میشود، و جهان نمیتواند آباد شود چرا که از جذبه او هر چیزی متلاشی میشود. سیاهی زلف محبوب مانند سایه بر لب او مینشیند و تأثیری مشابه خضر دارد که در تاریکی به چشمه حیات میرسد. در نهایت، شاعر تأکید میکند که تنها نادانان جانی بخشیده نمیشوند و هر دانا در پیسرو جان محبوب خواهد بود. وجود محبوب در باغ هستی بینظیر است و رابطهای عمیق میان فانی و باقی برقرار میکند.
هوش مصنوعی: زمانی که ماه در دل شب بر روی زلف سیاه من تابید، در همین تاریکی شب ناگهان خورشید نمایان شد و سپس ناپدید گردید.
هوش مصنوعی: زمانی که زلفهای پیچیده و درهم آمده، به صورت آزاد و بینظم درآید، اختلال و به همریختگی در بسیاری از گروهها و جمعها به وجود میآید.
هوش مصنوعی: جهان به خاطر کسی که باعث تفرقه و اختلال در گروههای مختلف شده، نخواهد توانست آباد و سالم بماند و بسیاری از نواحی به ویرانی خواهند گرایید.
هوش مصنوعی: از سایهی موهای او، خطی بر لبش پیدا شد مثل خضر که از تاریکی به چشمهی حیات رسید.
هوش مصنوعی: فداکاری و جانفشانی هر فرد نادان نزد دیگران قابل قبول نخواهد بود. در اینجا، هر فرد دانا برای حفظ جان و شخصیت خود مراقب است و از خود مراقبت بیشتری میکند.
هوش مصنوعی: هیچ کس در زیبایی و قامت تو به پای تو نمیرسد، و هیچ گل دیگری به زیبایی چهرهات زینتبخش گلستان نمیشود.
هوش مصنوعی: حاجب به عنوان موجودی مادی از بین رفت و به خدا پیوست. او همزمان جلوهای از خداوند و خود خداوند است و به واسطه معشوق حقیقی، به شکل و صفات او تجلی یافته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از باد سر زلفت یک روز پریشان شد
جان و سره مسکینان در پای تو ریزان شد
حال دل خود گفتم با چاره گر دردی
بیچاره به درد دل آهی زد و گریان شد
چشم که رسید آیا باز این دل خرم را
[...]
نعمت علی آن اختر کز برج تو تابان شد
در دوده شه صابر بر فقر نگهبان شد
مر جشن غدیرت را ساعی ز دل و جان شد
بس مشگل مسکینان کز لطف وی آسانشد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.