ما خرابات نشینان همه همرنگ همیم
در نهان عین وجودیم و به ظاهر عدمیم
کارفرمای بلاعزل قضا و قدریم
راه پیمای بیابان حدوث و قدمیم
بسر مرده دلان و به ره گمشدگان
خضر فرخ قدم و عیسی فرخنده دمیم
کو سکندر چه شد آئینه کجا جم کو جام؟
ما، هم آئینه اسکندر، و هم جام جمیم
واقف سر وجودیم و به گیتی سمریم
عالم علم علیمیم و به عالم علمیم
گر گدائیم و فقیریم و پریشان و حقیر
منبع جود و عطا بحر سخا و کرمیم
«حاجب » آسا دو سه جام از می توحید زدیم
زانکه درویش نکوکیش همایون رقمیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای سگ آن سر کو، ما و تو یاران همیم
خاک پاییم، بهر جا که روی در قدمیم
یار ما نیست ستمگار و جفا پیشه، ولی
ما ز بخت بد خود قابل جور و ستمیم
هیچ کس نیست، که او را بجهان نیست غمی
[...]
ما فرو مانده در این ره به نخستین قدمیم
بحقیقت نه وجودیم که عین عدمیم
تو چه حداد در این کوره و ما همچو دمیم
هر چه خواهی بدم اندر دل ما، تا بدمیم
پدر ما عرب و مادر ما از عجم است
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.