گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حافظ

به وقت گُل شدم از توبهٔ شراب خَجِل

که کَس مباد ز کِردارِ ناصَواب خَجِل

صَلاحِ ما همه دامِ رَه است و من زین بحث

نی‌ام ز شاهد و ساقی به هیچ باب خَجِل

بُوَد که یار نَرَنجَد ز ما به خُلقِ کریم

که از سؤال ملولیم و از جواب خَجِل

ز خون که رفت شبِ دوش از سراچهٔ چشم

شدیم در نظر رَهرُوانِ خواب خَجِل

رواست نرگسِ مست ار فِکند سر در پیش

که شد ز شیوهٔ آن چَشمِ پُر عِتاب خَجِل

تویی که خوبتری ز آفتاب و شُکرِ خدا

که نیستم ز تو در رویِ آفتاب خَجِل

حجابِ ظلمت از آن بست آبِ خضر که گشت

ز شعرِ حافظ و آن طَبعِ همچو آب خِجِل