|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره دل عاشق و درد و رنج آن صحبت میکند. دل عاشق بسیار حساس و شکننده است و نمیتواند به راحتی با ملامت و سختیها مواجه شود. شاعر به نوعی از فرار دل از مشکلات و ملامتها سخن میگوید، زیرا دل نمیتواند با سنگینی این مشکلات کنار بیاید. در ادامه، شاعر به عشق و رابطهای اشاره میکند که باید به آن پرداخته شود و از زیباییها و صفات محبوب خود یاد میکند. در نهایت، او دعوت به عشق و ازدواج میکند و به زلف محبوبش که دل را گم کرده، اشاره میکند.
هوش مصنوعی: دل عاشق به مانند شیشهای نازک است و چگونه میتواند در برابر سنگینهای ملامت و سرزنش تاب بیاورد؟
هوش مصنوعی: اگر کسی از سنگ فرار کند، نه به خاطر اینکه جامی دارد، بلکه به خاطر این است که نمیخواهد در ننگ و عیبی باشد که نامش را لکهدار میکند.
هوش مصنوعی: بده به من جامی از خون سیاوش، زیرا که اکنون کیخسرو ما را در خدمت دارد.
هوش مصنوعی: بیا تا پیمان ازدواج ببندیم، زیرا تو همسر کسی هستی که ریشهاش از نیکان و بزرگواران است.
هوش مصنوعی: زلف او را میچینم و دل ما به خاطر این لحظه گم شده است، زیرا در اینجا حالتی از حیرت و سردرگمی وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر دل دلبر و دلبر کدام است؟
وگر دلبر دل و دل را چه نام است؟
دل و دلبر بهم آمیته وینم
ندونم دل که و دلبر کدام است
دلیل آن کآفتاب خاص و عام است
که شمسالدین و الدنیاش نام است
ره میخانه و مسجد کدام است
که هر دو بر من مسکین حرام است
نه در مسجد گذارندم که رند است
نه در میخانه کین خمار خام است
میان مسجد و میخانه راهی است
[...]
مدامم ده، که ایامم مدام است
شکار عیش را، ایام دام است
بیاور باده ئی، کز وی دو قطره
خرابی دو عالم را تمام است
چه در بند حریفی، باده را باش
[...]
تو سلطانی و خورشیدت غلام است
نظر جز بر چنین صورت حرام است
ورای حسن در روی تو چیزیست
نمیداند کسی کان را چه نام است
اگر جان را بهشتی در جهان هست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.