شیخنا بگذر از توئی و منی
ز سلیمانی و ز اهرمنی
این توئی و منی اگر برخاست
از میان، من تو باشم و تو منی
قطره ای بودی از منی چون شد
که شدی صد هزار بحرمنی
کار جان کن نه کار تن که تو را
کار جانی بود نه کار تنی
گرد این اوهن البیوت چرا
روز و شب همچو عنکبوت تنی
کارتن نام عنکبوت کنند
نیز در کارتن، تو کارتنی
لن ترانی نمیشنیدی اگر
دم نمیزد کلیم از ارنی
لن ترانی از آن شنید که داشت
ارنی حرفی از توئی و منی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خروس ایچ ندانم چه کسی
نه نکو فعلی و نه پاک تنی
سخت شوریده طریقیست تو را
نه مسلمانی و نه برهمنی
طیلسان داری و در بانگ نماز
[...]
ساکن خانقاه «اَوْ اَدْنی»
سالک شاهراه «اَرْسَلْنا»
هر چه موی سپید بینی تو
دست در دامن بهانه زنی
برکنی گوئی این ز سودا بود
من ندانم که را همی شکنی
پنبه زاری شد آن بناگوشت
[...]
چون تو را خوان و کاسه نبود
بیهده کوس مهتری چه زنی
بی مروت تو را منی نرسد
ای منی چند از این منیّ و منی
با همه نادری و نو سخنی
برنتابیم روی از آن کهنی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.