گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
میرزا حبیب خراسانی

با سر زلف پریش تو کشاکش دارم

خاطری سخت پریشان و مشوش دارم

چکنم با همه محرومی و دلسوختگی

در ره عشق بتان باز دلی خوش دارم

برگ عیشیم بگلزار جهان نیست جز آنک

در بکاشانه بتی گلرخ و مهوش دارم

دل کجا میکشدم سوی گل و لاله و باغ

که چنین باغچه خرم و دلکش دارم

گاهی از زلف کجش کوی معنبر سازم

گاهی از لعل لبش خانه منقش دارم

راست چون چوب تر از دیده سری اندر آب

سر دیگر ز دل اندر سر آتش دارم

جام کیخسروی افتاد بکف باز حبیب

سر یادآوری خون سیاوش دارم