ما فرو مانده در این ره به نخستین قدمیم
بحقیقت نه وجودیم که عین عدمیم
تو چه حداد در این کوره و ما همچو دمیم
هر چه خواهی بدم اندر دل ما، تا بدمیم
پدر ما عرب و مادر ما از عجم است
ما ندانیم خدایا که عرب یا عجمیم
چه طلسمات عجائب که در این هیکل ماست
هم ز افلاک فزونیم و هم از خاک کمیم
بنده حضرت عشقیم که با دولت پیر
از ازل تا بابد زنده دل و تازه دمیم
خون ما را دیت از خاک ستانند چرا
طعنه بر ما زنی ایشیخ که صید حرمیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای سگ آن سر کو، ما و تو یاران همیم
خاک پاییم، بهر جا که روی در قدمیم
یار ما نیست ستمگار و جفا پیشه، ولی
ما ز بخت بد خود قابل جور و ستمیم
هیچ کس نیست، که او را بجهان نیست غمی
[...]
ما خرابات نشینان همه همرنگ همیم
در نهان عین وجودیم و به ظاهر عدمیم
کارفرمای بلاعزل قضا و قدریم
راه پیمای بیابان حدوث و قدمیم
بسر مرده دلان و به ره گمشدگان
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.