کفر زلف تو عرض ایمان کرد
هندوی کافرم مسلمان کرد
اهرمن جادوئی بخاتم جم
داد تشریفم و سلیمان کرد
نرگس نمیخواب بیمارش
درد ما را بغمزه درمان کرد
دوش در پای خم حریفی مست
عقل را سر برید و قربان کرد
هر چه دشوار بود نزد خرد
پیر میخانه دوش آسان کرد
ترک چشمت پناه تقوی را
بیکی غمزه تیر باران کرد
پیر میخانه دوش مسئله ای
تازه و نغز، باز عنوان کرد
دم چه در هفت بند نای دمید
شرح هر هفت بطن قرآن کرد
شیخ تکفیر کرد مومن را
کفر را پیر عین ایمان کرد