شمارهٔ ۳۳۷
گر شرم وصالت نبود قفل زبانم
گویم که فراق تو چها کرد به جانم
هنگام شکایت ز تو، از بس که گزیدم
چون بار صنوبر شده صد پاره زبانم
لرزد چو جرس بر سر هر ناله مرا دل
گویا که به غمهای تو پیوسته فغانم
گر بر ورق دل نهم انگشت، ز گرمی
چون خامه مو دود برآید ز بنانم
امروز نیم رانده ز بزم تو چو قدسی
عمریست که از دور به حسرت نگرانم
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...