دلم ز کعبه نه محمل نشسته میآید
به دیر رفته و زنار بسته میآید
اگر به کوی تو تا حشر گوش اندازند
صدای شیشه عهد شکسته میآید
نسیم باغ محبت مگر وزید، که باز
به دست دل، گل غم دستهدسته میآید
همای عشقم و پرواز گلشنی دارم
که مرغ سدره در او جستهجسته میآید
رقیب را نبود بهرهای ز زخم بتان
که تیر عشق به دلهای خسته میآید
ز درد هجر چنان دلشکستهام قدسی
که نام دل به زبانم شکسته میآید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز کوی عشق مَلَک دلشکسته میآید
مسیح میرود آنجا و خسته میآید
شهید ناوک آنم که چون رود به شکار
غزال قدس به فتراک بسته میآید
زمانه گلشن عیش که را به یغما داد
[...]
دل از ولایت غم بار بسته میآید
چو موج بر سر طوفان نشسته میآید
کسی که لب به سراغی نسوخت کیداند
که کار بال ز پای شکسته میآید
بیا به طور و همه گوش شو که شاهد حسن
[...]
به پرسش من در خون نشسته میآید
چراغ طور به بالین خسته میآید
ز بس شکستگی از صفحه جهان شد محو
صدا درست ز جام شکسته میآید
زمانه سخت نگیرد گشادهرویان را
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.