به پرسش من در خون نشسته میآید
چراغ طور به بالین خسته میآید
ز بس شکستگی از صفحه جهان شد محو
صدا درست ز جام شکسته میآید
زمانه سخت نگیرد گشادهرویان را
همیشه سنگ به درهای بسته میآید
چگونه چتر تو از بال بلبلان نشود
به پای بوس تو گل دستهدسته میآید
چنان ز غیرت بلبل ادب رواج گرفت
که باغبان به چمن چشمبسته میآید
ز رشک عشق به مهتاب بدگمان شدهام
که بوی درد ز رنگ شکسته میآید
سبو ز ورطه غم میبرد مرا بیرون
گشاد کار من از دستبسته میآید
هلاک مردمی چشم او شوم صائب
که خود خراب و به بالین خسته میآید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات و دردهای درونی خود میپردازد. او به پرسشهایی که در زندگیاش مطرح میشود اشاره میکند و از چراغی که در تاریکی به او نور میدهد سخن میگوید. او از ناامیدی و شکستهای مکرر در جهان گله دارد و میگوید که زمانه به خوبی با رویانی خوشسلیقه رفتار نمیکند. همچنین به عشق و زیباییهای طبیعی اشاره میکند و نسبت به ناملایمات و دردهای ناشی از عشق بدبین شده است. شاعر در نهایت به وضعیتی اشاره میکند که در آن، او به شدت تحت تأثیر چشمان معشوق خود قرار دارد، در حالی که خود در وضعیتی خسته و آسیبدیده است.
هوش مصنوعی: در پاسخ به سوال من، نورانیتی که مانند چراغ در آتش جلوت دارد، به نزد من میآید و مرا از خستگیام نجات میدهد.
هوش مصنوعی: به دلیل زیاد بودن شکستگیها و ناکامیها در این دنیا، صداهای واقعی و درست دیگر شنیده نمیشوند و تنها صدای ناشی از شکستها و ناکامیها به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: زندگی همیشه به روی افراد خوشرو و خوشبرخورد سخت نمیگیرد و مشکلات به درهایی میزند که به روی افراد بسته است.
هوش مصنوعی: چطور ممکن است چتر تو که نشانهی زیبایی و لطافت است، از بال بلبلان نیفتد، وقتی که گلها دستهدسته برای قدردانی و احترام به تو میآیند؟
هوش مصنوعی: بلبل به خاطر غیرت و حساسیتی که دارد، ادب و رفتار خوبی را در خود پرورش داده است، به طوری که اکنون باغبان در باغ به قدری به او اطمینان کرده که بدون نگاه کردن به او به چمن میآید.
هوش مصنوعی: به خاطر حسادت به زیبایی عشق، به روشنایی ماه شبافروزی بدبین شدهام، چرا که بوی ناراحتی از رنگ و حالت او به مشامم میرسد.
هوش مصنوعی: کوزهی شراب من را از عمق غم بیرون میآورد و در حالی که دست و پایم بسته بود، کارم به خوبی پیش میرود.
هوش مصنوعی: مردمی که چشمشان به سوی اوست، هلاک میشوند، زیرا خود او نیز ویران است و با حال خسته به سراغ دیگران میآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز کوی عشق مَلَک دلشکسته میآید
مسیح میرود آنجا و خسته میآید
شهید ناوک آنم که چون رود به شکار
غزال قدس به فتراک بسته میآید
زمانه گلشن عیش که را به یغما داد
[...]
دل از ولایت غم بار بسته میآید
چو موج بر سر طوفان نشسته میآید
کسی که لب به سراغی نسوخت کیداند
که کار بال ز پای شکسته میآید
بیا به طور و همه گوش شو که شاهد حسن
[...]
دلم ز کعبه نه محمل نشسته میآید
به دیر رفته و زنار بسته میآید
اگر به کوی تو تا حشر گوش اندازند
صدای شیشه عهد شکسته میآید
نسیم باغ محبت مگر وزید، که باز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.