کنعانی ما را غم یعقوب نباشد
تا چند کند صبر، دل ایوب نباشد
نرگس که سر افکنده به پیش، آفت دلهاست
کی دل برد آن دیده که محجوب نباشد
در دیده خلد رنگ گلم چون خس و خاشاک
در گلشن اگر جلوه محبوب نباشد
هرجا که بود یار، رسد سیل سرشکم
پیغام مرا واسطه مکتوب نباشد
دل را به خیال غمش ای غیر چه داری؟
با صورت زشت آینه مطلوب نباشد
رو دامن غم گیر که سیلیخور شرم است
هر دل که به این سلسله منسوب نباشد
قدسی به طواف دلم آمد غم مجنون
این لطف، سزای من مجذوب نباشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا چند طلب باشد و مطلوب نباشد
خون گریم و نظاره ی محبوب نباشد
هر ناله میان من و او قاصد دردیست
دلسوز مرا حاجت مکتوب نباشد
هر جا که شکافند دل مهر پرستان
[...]
شرمی که بود ساخته مطلوب نباشد
شهباز نظر دوخته محجوب نباشد
یوسف صفتی را که زلیخا برداز راه
پروای نظربازی یعقوب نباشد
از چهره بی شرم شود عشق هوسناک
[...]
گر دل به المهای تو منسوب نباشد
در سینه اگر جا دهمش، خوب نباشد
شیرین نشود کام حریفی که درین بزم
پیمانهکش صبر، چو ایوب نباشد
در سینه غم عشق تو پنهان نتوان داشت
[...]
مطلب بجز آزار ز مطلوب نباشد
خوب است که معشوق به کس خوب نباشد
آورد صبا غنچه ای از باغ به کویش
احباب ببینید که مکتوب نباشد!
چشم همه خوبان چمن بر طرف اوست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.