با خویشتن فتاد مگر باز کار من
کآشفته شد چون طالع من روزگار من
زاهد کنون که پند تو در من اثر نکرد
پرهیز کن که در تو نیفتد شرار من
آهسته ساربان که زپای اوفتاده است
در زیر بار غم شتر راهوار من
روزی شود ز دام غمم مرغ دل خلاص
کز یکدگر گسسته شود پود و تار من
یا رب ترحمی که بدین پیکر ضعیف
سخت است پایداری روز شمار من
یا قطره ای ببار به خاکم ز ابر لطف
یا برمکش ز خاک، تن خاکسار من
پا تا به سر زخون دلم لاله گون شوی
گر بگذری چون اشک روان از کنار من
ای دل صبور باش که آخر به یُمن عشق
خواهد شدن به جانب کیوان غبار من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از حالت ناامیدی و غم خود سخن میگوید. او از مشکلات و سختیهایش مینالد و به زهد و توصیههای دیگران اشاره میکند، اما همچنان به دنبال تسکینی برای دردهایش است. او از خداوند میخواهد که به او رحم کند و از بار غم رهایش سازد. در نهایت، شاعر امید دارد که روزی عشقش او را به آرامش برساند و به جایی بهتر هدایت کند.
هوش مصنوعی: من به خودم درافتادم و امیدوار بودم که اوضاع من بهتر شود، اما زندگیام مانند سرنوشتم در هم و آشفته است.
هوش مصنوعی: ای زاهد، حالا که نصیحتت در من تأثیری نداشته، بهتر است خودت دوری کنی از آتش درون من، که ممکن است به تو نیز آسیب بزند.
هوش مصنوعی: ساربان به آرامی حرکت میکند، چرا که بار سنگینی بر دوش شترش است و او به خاطر این بار سنگین، خسته و ناتوان شده است.
هوش مصنوعی: روزی خواهد رسید که از گرفتاریم رهایی یابم و دل شاد و آزاد شوم، به گونهای که تمام رشتههای ارتباطی من با دیگران قطع شود.
هوش مصنوعی: ای خدا، برایم رحمی کن، چرا که با این بدن ضعیف، تحمل روزها برایم دشوار است.
هوش مصنوعی: ای کاش یا بارانی از لطفت بر خاک من بباری، یا اینکه مرا از خاک ببر که وجودم خاکی است.
هوش مصنوعی: اگر از کنار من بگذری، چنان دلی غمگین و خونین دارم که سراسر وجودم به رنگ لاله شده است، مانند اشکی که بیوقفه از چشمانم جاری میشود.
هوش مصنوعی: ای دل، صبر داشته باش که در نهایت به خاطر عشق، غبار من به سوی کیوان خواهد رفت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا کی کنی گله که نه خوب است کار من
وز تیر ماه تیرهتر آمد بهار من؟
چون بنگری که شست بدادی به طمع شش
نوحه کنی که وای گل و وای خار من
چون من ز بهر مال دهم روزگار خویش
[...]
ای خوشدل ای عزیز گرانمایه یار من
ای نیکخواه یار من و دوستدار من
رفتی و هیچ گونه نیابی ز غم قرار
با خویشتن ببردی مانا قرار من
مهجورم و به روز فراق تو جفت من
[...]
بربود روزگار تو را از کنار من
وز تن ببرد داغ فراقت قرار من
جفت دگر کسی و غمان تو جفت من
یار دگر کسی و فراق تو یار من
تو شادمانه جای دگر بر مراد خویش
[...]
تا پسندی ز من سر زلف ، ای نگار من
شوریده گشت چون سر زلف تو کار من
بر عارض تو زلف تو گشتست بی قرار
زان بی قرار زلف ربودی قرار من
تو جفت دیگری شدی و درد جفت من
[...]
ای باد صبحدم خبری ده ز یار من
کز هجر او شدست پژولیده کار من
او بود غمگسار من اندر همه جهان
او رفت و نیست جز غم او غمگسار من
بیکار نیستم که مرا عشق اوست کار
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.