گنجور

 
مسعود سعد سلمان

ای خوشدل ای عزیز گرانمایه یار من

ای نیکخواه یار من و دوستدار من

رفتی و هیچ گونه نیابی ز غم قرار

با خویشتن ببردی مانا قرار من

مهجورم و به روز فراق تو جفت من

رنجورم و به شب غم تو غمگسار من

خوردم به وصلت تو بسی باده نشاط

در فرقت تو پیدا آمد خمار من

دانم که نیک دانی در فضل دست من

واندر سخن شناخته ای اختیار من

بد روزگار گشت فرو ماند و خیره شد

بدخواه روزگار من از روزگار من

کاینجا به حضرت اندر دهقان دشمنم

پیدا همی نیارد در ده هزار من

گریان شدست و نالان چو ابر نوبهار

نادیده یک شکوفه هنوز از بهار من

گر بحر گردد او نبود تا به کعب من

ور باد گردد او نرسد در غبار من

آن گوهرم که گردد گوهر مرا صدف

وان آتشم که آتش گردد شرار من

وان شیرم از قیاس که چون من کنم زئیر

روبه شوند شیران در مرغزار من

گر دهر هست بوته هر تجربت چرا

گردون همی گرفت نداند عیار من

بر روزگار فاضل باشد مرا بسی

گر او کند به راستی و حق شمار من

ای یادگار مانده جهان را ز اهل فضل

بس باشد این قصیده تو را یادگار من

هرگز نبود همت من در خور یسار

هرگز نبود در خور همت یسار من

ای همچو آشکار من وهم نهان من

دانسته ای نهان من و آشکار من

یک ره بیا بر من و کوتاه کن غمم

وز بهر خود دراز مدار انتظار من

ای بحر راد مهری از بهر من بگیر

این شعرهای چون گهر شاهوار من

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
ناصرخسرو

تا کی کنی گله که نه خوب است کار من

وز تیر ماه تیره‌تر آمد بهار من؟

چون بنگری که شست بدادی به طمع شش

نوحه کنی که وای گل و وای خار من

چون من ز بهر مال دهم روزگار خویش

[...]

مسعود سعد سلمان

شد پرنگار ساحت باغ ای نگار من

در نوبهار می بده ای نوبهار من

من در خمار هجر تو نابوده مست وصل

تو می کنی بلب بتر از می خمار من

شد باغ لاله زار و گر نیز کم شود

[...]

امیر معزی

بربود روزگار تو را از کنار من

وز تن ببرد داغ فراقت قرار من

جفت دگر کسی و غمان تو جفت من

یار دگر کسی و فراق تو یار من

تو شادمانه جای دگر بر مراد خویش

[...]

وطواط

تا پسندی ز من سر زلف ، ای نگار من

شوریده گشت چون سر زلف تو کار من

بر عارض تو زلف تو گشتست بی قرار

زان بی قرار زلف ربودی قرار من

تو جفت دیگری شدی و درد جفت من

[...]

انوری

ای باد صبحدم خبری ده ز یار من

کز هجر او شدست پژولیده کار من

او بود غمگسار من اندر همه جهان

او رفت و نیست جز غم او غمگسار من

بی‌کار نیستم که مرا عشق اوست کار

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه