گر خورم گرداب سان دریای آب
باز ننشیند دلم از التهاب
سخت دلتنگم بگو مطرب سرود
سخت مخمورم بده ساقی شراب
از لب لعلت نمک باید که گشت
مرغ دل از آتش هجران کباب
گر محاسب باز عشق تند خوست
پاک خواهد بود در محشر حساب
ناگزیر آمد ولی طرفی نبست
سایۀ مسکین ز وصل آفتاب
مانده ام با اضطراب موج عشق
بر سر دریای حیرت چون حباب
گر زمن پرسی سرای می فروش
گویم آنجا رو که دیوارش خراب
گریم و ترسم که باشد گریه ام
پیش یار سنگدل نقشی بر آب
دوش میدیدم که پیر معنوی
می سرود این نغمه را خوش با رُباب
آنکه کشتی راند در خون قتیل
موج اشک ما کی آرد در حساب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساساتی عمیق از عشق و اندوه است. شاعر در حال توصیف اضطراب و دلتنگی خویش است و به ناتوانی در آرامش در دنیای پر از التهاب عشق اشاره میکند. او با آرزوی نوشیدن شراب و گوش سپردن به نغمهای از یک مطرب، به دنبال تسکین دردهای ناشی از جدایی و هجران است. همچنین، اشاره به حسابرسی در روز قیامت و یادآوری مظلومیت خود در این عشق، نشاندهنده عمیقترین احساسات و دردهای روحی اوست. در نهایت، شاعر از حال و روز خودش در میان امواج عشق و حیرت سخن میگوید و با ذکر تصویرگری از اشک و گریه، بر عمق غم و اندوه خود تاکید میکند.
هوش مصنوعی: اگر همچون گرداب در دریای آب غوطهور شوم، دل من از اضطراب آرام نخواهد گرفت.
هوش مصنوعی: من به شدت دلتنگ هستم، پس به نوازنده بگو که آهنگی بزند. من خیلی سرمست و گیج هستم، بنابراین ای ساقی، شراب بده.
هوش مصنوعی: از لبهای شیرین تو باید به قدری لذت برد که دل عاشق از درد و دوری به آتش بیفتد و بسوزد.
هوش مصنوعی: اگر شخصی که عشق را به حساب میآورد، با دیدی تند و تیز به این موضوع بنگرد، در روز قیامت از پاکی و خیری بهرهمند خواهد شد.
هوش مصنوعی: او ناگزیر به اینجا آمد، اما نمیتواند هیچ ارتباطی برقرار کند؛ سایهی یک شخص بیچاره به خاطر نزدیک بودن به نور خورشید، درخشان نمیشود.
هوش مصنوعی: در احوالات درونیام، به خاطر عشق دچار اضطراب و بلبل نیستم و مانند حبابی در سطح دریای سردرگمی و شگفتی شناور شدهام.
هوش مصنوعی: اگر از من بپرسی جایی برای نوشیدن مشروب کجا هست، میگویم برو به جایی که دیوارهایش ویران شدهاند.
هوش مصنوعی: من میگریم و میترسم که این گریهام در برابر یار بیرحم، مانند اثر یک نقاشی روی آب، بیثمر باشد.
هوش مصنوعی: شب گذشته دیدم که یک مرد بزرگوار و پربار معنوی، این آهنگ زیبا را با نغمهای خوش بر روی رُباب مینواخت.
هوش مصنوعی: کسی که در خون قربانیان حرکت کرد، چگونه میتواند اشکهای ما را در محاسباتش در نظر بگیرد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این جهان خواب است، خواب، ای پور باب
شاد چون باشی بدین آشفته خواب؟
روشنییْ چشم مرا خوش خوش ببرد
روشنیش، ای روشنائییْ چشم باب
تاب و نور از روی من میبرد ماه
[...]
آفتاب از روی تو بر دست تاب
خود ازین رویست فخر آفتاب
در سحاب از جود تو آمد اثر
زان بود خیرات عالم در سحاب
زور و تاب خسروان سهم تو بود
[...]
من عجب دارم همی از شاعران
تا چرا گویند راد است آفتاب
گرد صحرا سال و مه گردد همی
تا کجا در یابد او یک قطره آب
برخورد آن آب و آنگه میدهد
[...]
کافران را داده مهلت در عقاب
نا فرستاده به عهد او عذاب
هیچ میدانی چه میگوید رباب؟
ز اشک چشم و از جگرهای کباب
پوستیام دور مانده من ز گوشت
چون ننالم در فراق و در عذاب
چوب هم گوید بُدم من شاخ سبز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.