تا پر نشد ز بوی محبت دماغ دل
چون لاله پرده برنگرفتم ز داغ دل
جان میدهم به مژده گر آرد نسیم صبح
بوئی ز چین زلف توام در دماغ دل
ساقی چراغ جام برافروز تا کنم
در تنگنای ظلمت حیرت سراغ دل
پرتو فکند خسرو خاور به روزنم
چون کشته شد ز آه سحرگه چراغ دل
بر تنگدل فضای چمن کنج گلخن است
نیکوست طرف باغ ولی با فراغ دل
افتاد عکس ساقی گلچهره در شراب
گلها شکفته گشت براطراف باغ دل
خالی مکن صراحی چشم از سرشک ناب
تا پر شود ز بادۀ شوقت ایاغ دل
در وصف شکّرین لب جانان نمی دهد
فرصت به طوطیان سخن سنج زاغ دل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساس عمیق عشق و longing اشاره دارد. شاعر در وصف عشق و دلبستگی خود از بوی محبت و عطر زلف محبوب سخن میگوید. او از روشنی و شور زندگی که با محبت محبوب به وجود میآید یاد میکند و به زیباییهای طبیعت نیز اشاره دارد. در عین حال، از دلتنگی و تنهایی در دل شب نیز گلایه میکند. در کل، این شعر ترکیبی از زیبایی، درد و شوق عاشقانه است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که دل به عشق و محبت آکنده نشده بود مثل لالهای که عطرش در فضا پیچیده باشد، من از درد و رنج دل خود چیزی نگفتم و پردهپوشی نکردم.
هوش مصنوعی: اگر نسیم صبح بویی از زلفت به من هدیه دهد، جانم را با کمال میل فدای آن میکنم.
هوش مصنوعی: ای ساقی، چراغ جام را روشن کن تا در این تنگنای تاریکی به دنبال دل خود بگردم و آن را پیدا کنم.
هوش مصنوعی: خسرو شرق مانند نور صبح بر زمین تابید، زمانی که دل را از غم جدایی در آتش سحر گداخته بود.
هوش مصنوعی: در این دنیا، گوشهای از چمن و زیبایی گلها، جایی خوب و دلنشین به نظر میرسد، اما تنها با آرامش و راحتی در دل میتوان از زیباییهای باغ لذت برد.
هوش مصنوعی: عکس زیبای ساقی در شراب افتاد و باعث شد که گلهای باغ دل باز شوند و شکوفه بزنند.
هوش مصنوعی: چشم تو را از اشک خالی مکن تا دل من پر شود از شراب عشق و شوق.
هوش مصنوعی: در توصیف شیرینی لبان محبوب، طوطیان سخنسنج فرصتی برای سخنوری ندارند و زاغ دل هم نتوانسته حریف آنها باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای صدر شرق و غرب خداوند شمس دین
خصم ترا مباد ز انده فراغ دل
آثار شکر تو فضلا را غذای روح
انوار مهر تو عقلا را چراغ دل
در مجلس تو هست مرا رحمت روان
[...]
آن ماهرو که چشم من است و چراغ دل
دردا که سوختم ز فراقش به داغ دل
خاطر به فکر غیر مجو لذت غمش
عشرت کجا توان چو نباشد فراغ دل
گم گشت با نشانی داغش دل از برم
[...]
عاشق که برفروخت چراغت ز داغ دل
کی بی فروغ روی تو بیند فراغ دل
شمع رخت ز آتش موسی خبر دهد
زین است آتشی که فروزد چراغ دل
چون گل اگرچه سوخت بصد داغ غم دلم
[...]
تا پر نشد زبوی محبّت دماغ دل
چون لاله پرده بر نگرفتم ز داغ دل
افتاده عکس ساقی گلچهره در شراب
گلها شکفته گشت بر اطراف باغ دل
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.