سرنگون مانده است جانم زان دو زلف سرنگون
لاله گون گشته است چشمم زان دو لعل لاله گون
تا بناگوشش ندیدم مه ندیدم بارور
تا زنخدانش ندیدم چه ندیدم سرنگون
از دهانش خیره ماندم من که چون گوید سخن
از میانش خیره ماندم من که چون ناید برون
روزگرا از چشم بد دارد نگه او را که هست
گرد رخسارش بخط جادوئی عمد افسون
ای بزم را چو بهرام وی جنگ را چو بهمن
فرخنده باد بر تو فرخنده ماه بهمن
بی تو مباد روزی تا روز حشر گیتی
دائم رسد بگوشت آواز مرگ دشمن
گیتی ترا پرستد شادی ترا فرستد
تو چون بتی و گیتی ماننده برهمن
از طلعت تو اقبال فرخنده باد طلعت
با دولت تو دولت پیوسته باد دامن
آن کس که سوخته خواست از بخت خرمن تو
چرخش ببرد دولت بختش بسوخت خرمن
ابری بروز بخشش ببری بروز کوشش
میدان ترا سپهر است مجلس ترا نشیمن
جان و تن و دل من هر سه ز تست نازان
باد فدای جانت جان و تن و دل من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از حال و احوال خود پس از دیدن معشوق صحبت میکند. او به زیباییهای چهره معشوق اشاره میکند و نشان میدهد که چگونه دل و جانش به عشق او وابسته است. شاعر به تاثیر معشوق بر زندگی و روزگار خود پرداخته و به احساسات عمیق و شعف ناشی از حضور او اشاره میکند. او همچنین به قدرت و جذبه معشوق به عنوان یک بتی که میتواند دنیای او را تحت تأثیر قرار دهد، مینگرد و از ارتباط عمیق خود با او سخن میگوید. حسرت و عشق او به معشوق او را به وجد آورده و آرزو میکند که همیشه در کنار او باشد.
هوش مصنوعی: جانم به خاطر آن دو زلف پریشان افتاده است و چشمانم به خاطر آن دو لعل مانند گل لاله، رنگ و حالتی سرخ و زنده به خود گرفته است.
هوش مصنوعی: من هرگز زیبایی را ندیدم تا وقتی که گوشش را دیدم، و beauty را نشناختم تا زمانی که زنخدانش را مشاهده کردم.
هوش مصنوعی: من به سخنان او به شدت متمرکز شدم و به چهرهاش خیره ماندم، زیرا نمیتوانست چیزی بگوید و حرفی از دهانش بیرون نمیآمد.
هوش مصنوعی: روزگار از نگاه بد به او مینگرد، چرا که زیبایی چهرهاش مانند جادوی خاصی است که افراد را تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: با آرزوی شادی و خوشبختی برای تو، که نه تنها در شادی و میگساری مانند بهرام باشی، بلکه در میدان جنگ نیز مانند بهمن قوی و پیروز بمانی. این ماه بهمن برای تو مبارک و خجسته باد!
هوش مصنوعی: نمیخواهم روزی بی تو بیاید تا روز قیامت که هر لحظهی زندگیام پر باشد از صدای مرگ دشمنان.
هوش مصنوعی: دنیا تو را میپرستد و خوشیها را به تو ارزانی میدارد و تو همچون مجسمهای زیبا هستی که دنیا به آن شباهت دارد.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی چهرهات، خوشبختی و شانس خوبی بر سرم سایه افکنده است. امیدوارم که زیبایی و درخشش تو همیشه با موفقیتها و خوشبختیها همراه باشد.
هوش مصنوعی: کسی که دنبال خوشبختی و نعمتهای تو باشد، چرخ روزگار او را به بدبختی میکشاند و در نهایت خوشبختیاش را از دست میدهد.
هوش مصنوعی: ابر به نشانهی بخشش است و تلاش تو مشابه با خورشیدی است که در آسمان میدرخشد. زندگی تو مانند مجلسی بزرگ و باشکوه است که در آن سکونت داری.
هوش مصنوعی: جان و روح و دل من همه فدای تو هستند، به خاطر لطفت و محبتت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای آفتاب روشن تابان میان گلشن
آرام شهر مائی نام تو شیر اوژن
از فخر نام داری و ز نام نیک جوشن
فرخنده باد بر تو نوروز و سیر گلشن
گیتی بتست خرم گردون بتست روشن
[...]
ای خواجه تا کی از تو بیداد و ظلم بر من
تا چندمان دوانی « . . . » به گرد خرمن
کردی مرا حواله با گنده ای و پیری
این عار شهر و روستا آن ننگ کوی و برزن
از عشوه ها نگفتم چون پسته کنندم
[...]
دیدی چه گفت بهمن هیزم بنه چو خرمن
گر دی نکرد سرما سرمای هر دو بر من
سرما چو گشت سرکش هیزم بنه در آتش
هیزم دریغت آید هیزم به است یا تن
نقش فناست هیزم عشق خداست آتش
[...]
یارم ز در در آمد، وشتن کنید وشتن
این خانه را به وشتن گلشن کنید، گلشن
یارم ز در درآمد، با حسن و زیب و با فر
گفتم وفا نداری، خندید و گفت:«سن سن »
ای پادشاه جانها وی راحت روانها
[...]
رو چارهای بیندیش، ای فیض در فراقش
جانها رسد به لبها، تا ما به او رسیدن
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.