به چشم عبرت اوضاع جهان گر، دیدنی دارد
به روز خویشتن چون صبح هم خندیدنی دارد
ز نقش نرد نتوان جمع کردن خاطر خود را
چو چیدی مهره را آنقدر هم برچیدنی دارد
توکل گرچه در کار است اما از پی روزی
به سر مانند سنگ آسیا گردیدنی دارد
شد از نادیدن روی تو جسمم چون هلال آخر
به قربان تو هر کاهیدنی بالیدنی دارد
نگردد هر کسی آگاه از ایمای ابرویش
زبان ترکتاز غمزه هم فهمیدنی دارد
چو دور خوشه دیدم دانه را، معلوم گردیدم
که هر جمعیتی آخر ز هم پاشیدنی دارد
غمش تا همدم من گشت در شبهای تنهایی
جدا هر استخوانم همچو نی نالیدنی دارد
نباشد دور، اگر قصاب جوید از رخت دوری
چو آتش دید مو بر خویشتن پیچیدنی دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به ذوق آشتی از دوستان رنجیدنی دارد
بساط دوستداری چیدن و واچیدنی دارد
اگر نتوان بر آن زلف سیه چون شانه پیچیدن
به یاد او دل شبها به خود پیچیدنی دارد
نشویی گر به شبنم گرد راه این غریبان را
[...]
تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد
اگر در خواب باشد روی مطلب دیدنی دارد
دل دریا دو نیم است از امید و بیم پنداری
ز جذر و مد نفس دزدیدنی بالیدنی دارد
ز شمع وگل بلای گریه رنج خنده می پرسی
[...]
گل فیض از ریاض حسن زاهد چیدنی دارد
چرا می پوشی از حق چشم، باطل دیدنی دارد
که با چشم سخن گویت تواند بود همدستان
سرت گردم زبان ناز هم فهمیدنی دارد
گره بیگانه است از جبههٔ گل شوخ من واشو
[...]
مگر با نقش پایت مژدهٔ جوشیدنی دارد
که همچون مو خط پیشانیام بالیدنی دارد
خیال توست دل را ساغر تکلیف معشوقی
ز پهلوی جمال آیینهام نازیدنی دارد
چه سحر است اینکه دیدم در نیستان از لب نایی
[...]
به عهد بی وفایان، آشتی رنجیدنی دارد
ز بوی گل، دماغم فکر دامن چیدنی دارد
ز هم چون بگذرد شیرازهٔ دفتر بهاران را
ورق گرداندن برگ خزان هم دیدنی دارد
به کار هستی بی اعتبارش حیرتی دارم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.