لبتشنه نیاز چو بیتاب میشود
از آب تیغ ناز تو سیراب میشود
عاشق در این محیط خطرناک چون حباب
در یک نفس ز شوق تو نایاب میشود
آن کس که بر کشاکش این بحر تن نهاد
چون موج طوق گردن گرداب میشود
دورم به هرکجا که نشینم به یاد او
از سیل گریه دجله خوناب میشود
دیدن رخت دوباره میسر نمیشود
زیرا که هر که دید تو را آب میشود
در بزم خاص بادهپرستان شوق تو
دوری که هست قسمت قصاب میشود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساس عشق و اشتیاق عمیق اشاره دارد. شاعر از تشنگی قلبی و نیاز به معشوق سخن میگوید، که از دیدن او سیراب و سرشار میشود. عاشق در محیطی پرخطر مانند حباب است و از شوق معشوق به اوج میرسد. مواجهه با سختیهای زندگی و دوری از معشوق، او را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد و گریهاش بیحد و حصر است. همچنین اشاره میشود که دیدن معشوق مجدد ممکن نیست، زیرا هر که او را میبیند، به نوعی از عشق و شور و شوق، آب میشود. در پایان، شاعر به فضای خاص عاشقانه و دوری از محبوب اشاره میکند که به غم و تنهایی انسان میانجامد.
هوش مصنوعی: وقتی که دل انسان تشنهی محبت و نیاز است و در پی آن بیتابی میکند، باید بدان که عشق و زیبایی تو میتواند او را سیراب و آرام کند.
هوش مصنوعی: عاشق در این فضای پرخطر مانند حبابی است که در یک نفس و به خاطر عشق تو، ناپدید میشود.
هوش مصنوعی: کسی که در مبارزات و چالشهای زندگی غرق شود، مانند موجی میباشد که در گرداب گرفتار میشود و دچار مشکلات خواهد شد.
هوش مصنوعی: هرجا که باشم و هرجا که بنشینم، به یاد او، دجله از شدت گریهام پر از خون میشود.
هوش مصنوعی: دیدن چهرهات دوباره ممکن نیست، چون هر کسی تو را ببیند، چنان شگفتزده میشود که هیچ چیز از او باقی نمیماند.
هوش مصنوعی: در جمع خاص بادهنوشان، دوری و فاصلهات به قدر خوشی و شوقی که از تو دارم، به سرنوشت من مانند نقش و کار قصاب تبدیل میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چشمم چو روز واقعه در خواب میشود
کین من از دل تو عنان تاب میشود
گفتی که آتشت بنشانم به آب تیغ
تا تیغ میکشی دل من آب میشود
در مجلسی که باده باغیار میدهی
[...]
سرو این چنین ز شرم تو گر آب می شود
طوق گلوی فاخته گرداب می شود
عکس تو چون به خانه آیینه می رود
در پشت بام آینه مهتاب می شود
شبنم گل از مشاهده آفتاب چید
[...]
رویش چو آتشین ز می ناب میشود
بر جبههاش گره چو عرق آب میشود
چون بیندت کسی و نگردد به گرد تو؟
بر عکست آب آینه گرداب میشود!
خوش پیشهایست عشق، که پیوسته در نِمُوست
[...]
روزی که دام زلف تو در تاب می شود
مژگان به چشم صید رگ خواب می شود
گر بگذری به وقت نماز از نماز گاه
آغوش ها گشاده چو محراب می شود
هنگام خط شکسته شود دست و پای خال
[...]
آیینه با وقار تو سیماب می شود
با شوخی تو برق رگ خواب می شود
جرأت بود مکیدن آن لب که چون نبات
تا در دهن گذاشته ای آب می شود
آن باده ای که حسن بمینای دل کند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.