روزی که دام زلف تو در تاب می شود
مژگان به چشم صید رگ خواب می شود
گر بگذری به وقت نماز از نماز گاه
آغوش ها گشاده چو محراب می شود
هنگام خط شکسته شود دست و پای خال
افتاده دزد در شب مهتاب می شود
از پنبه سنگ بر دهنش دم به دم زنند
هر شیشه یی که صرف می ناب می شود
شیر و شکر به سفره دنیا پرست نیست
هر جا خسیست روزیی گرداب می شود
خود را اگر به سایه ابرو کشد چو سرو
شمشیر خوب تیغ سیه تاب می شود
از مرگ چاک ها به گریبان آدمیست
بر جان خاک رخنه ز سیلاب می شود
خون جوش می زند ز لب خشک ساحلم
هر تشنه یی که در طلب آب می شود
این بی قراریی که تو را هست سیدا
آخر دل تو چشمه سیماب می شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چشمم چو روز واقعه در خواب میشود
کین من از دل تو عنان تاب میشود
گفتی که آتشت بنشانم به آب تیغ
تا تیغ میکشی دل من آب میشود
در مجلسی که باده باغیار میدهی
[...]
سرو این چنین ز شرم تو گر آب می شود
طوق گلوی فاخته گرداب می شود
عکس تو چون به خانه آیینه می رود
در پشت بام آینه مهتاب می شود
شبنم گل از مشاهده آفتاب چید
[...]
رویش چو آتشین ز می ناب میشود
بر جبههاش گره چو عرق آب میشود
چون بیندت کسی و نگردد به گرد تو؟
بر عکست آب آینه گرداب میشود!
خوش پیشهایست عشق، که پیوسته در نِمُوست
[...]
آیینه با وقار تو سیماب می شود
با شوخی تو برق رگ خواب می شود
جرأت بود مکیدن آن لب که چون نبات
تا در دهن گذاشته ای آب می شود
آن باده ای که حسن بمینای دل کند
[...]
لبتشنه نیاز چو بیتاب میشود
از آب تیغ ناز تو سیراب میشود
عاشق در این محیط خطرناک چون حباب
در یک نفس ز شوق تو نایاب میشود
آن کس که بر کشاکش این بحر تن نهاد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.