ای خواجه، درین کوی چه عیشست و چه بودست؟
بخت تو بلندست و زیانها همه سودست
ای خواجه، تو مستی و ندانم که چه مستی؟
مستی و ندانم که کلاهت که ربودست؟
این چیست که خود را نشناسی بحقیقت؟
غیرت بمیانست و علی رغم حسودست
از دولت وصلت بشب و روز همه وقت
در مجلس ما زمزمه رود و سرودست
ای فاضلکان، از در میخانه درآیید
از فضل مگویید، که هنگام شهودست
این قصه بگویید بدزدان طریقت :
هنگامه مگیرید، که هنگام ربودست
باید که بدانند خلایق بحقیقت
هر چیز که بینند، که بودست نبودست
با صوفی جرار بگویید که: غم نیست
گر جامه سیاهست ولی خرقه کبودست
آن یار چو پیداست، چه گوییم؟ چه جوییم؟
قاسم، چه زنی حلقه؟ که این در بگشودست؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی به دنیای عرفانی و مسلک صوفیانه اشاره دارد. شاعر به عیش و خوشی در زندگی میپردازد و از بخت بلند و موقعیت خوب صحبت میکند. او از شخصی به نام "خواجه" میخواهد که حقیقت خود را بشناسد و به این نکته اشاره میکند که در میان اختلالات و حسادتها، باید به شادی و خوشحالی واقعی دست یابد. شاعر همچنین به میخانه و لذتهای آن دعوت میکند و از فضل و دانش معمولی فاصله میگیرد تا به شهود و دیدن حقیقت نزدیک شود. او به غم و اندوه اشاره میکند و با بیان این که لباس ظاهری ممکن است سیاه باشد ولی باطن ممکن است رنگین و زیبا باشد، به عمق وجود انسان و ارتباط با دوست حقیقی اشاره میکند که باید پیدا شود. در انتها، شاعر از این که عشق و دوستی واقعی پیدا شده است، ابراز خرسندی میکند و به اتحاد معنوی اشاره مینماید.
هوش مصنوعی: ای صاحبمنش، در این میدان چه لذتی وجود دارد و چه حال و وضعی حاکم است؟ شانس و اقبال تو خوب است و همه زیانها به نفع تو تبدیل شدهاند.
هوش مصنوعی: ای دوست، تو در حال سرخوشی هستی و من نمیدانم چه نوع سرخوشیای داری؟ سرخوشیات به اندازهای است که نمیدانم کلاهی که بر سر داری، چه کسی آن را برداشته است؟
هوش مصنوعی: این چیست که تو نمیتوانی خودت را به درستی بشناسی؟ غیرت در میان است و در خلاف حسادت قرار دارد.
هوش مصنوعی: از خوشبختی وصل، شب و روز همیشه در جمع ما آهنگ و نغمهای میزند.
هوش مصنوعی: ای افرادی که دانشمند و بافضیلت هستید، از در میخانه وارد شوید. از فضل و دانش خود صحبت نکنید، چون اکنون زمان تجربه و مشاهده است.
هوش مصنوعی: این داستان را به دزدان راه و معارف بگویید: موقعی را که باید در آن بیدار باشید و هوشیار، چون زمان سرقت نزدیک است.
هوش مصنوعی: مردم باید متوجه شوند که آنچه را که میبینند، واقعیت ندارد و واقعیت چیز دیگری است.
هوش مصنوعی: با یک صوفی سختگیر حرفی بزنید و بگویید: اگرچه لباس من سیاه است و غمگین به نظر میآید، اما robe (خرقه) من آبی و زیباست.
هوش مصنوعی: زمانی که آن معشوقه در دسترس است، چه نیازی به سخن گفتن یا جستجو داریم؟ قاسم، چه چیزی باید به او بدهی که دروازه دل را به روی ما گشوده است؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یارم چو نقاب از رخ چون ماه گشودست
از پرده هر ذره بمن مهر نمودست
یک ذات بنقش دو جهان دید هویدا
هرکس که دل از زنگ دویی پاک ز دودست
تا یار ز خلوتگه خود رفت بصحرا
[...]
این هستی باطل چو شرر محض نمودست
یک چشم زدن ره ز عدم تا به وجودست
چون بر سر راه عدم است آنچه وجود است
نابود جهان را همه انگار که بودست
برهم زدهآم خشک و تر هر دو جهان را
آتش به میان نیست عزیزان همه دودست
کس ره به سراپردة تقدیر ندارد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.