گنجور

 
قاسم انوار

دین هر کس بقدر صدق و صفاست

دیدن عاشقان طریق فناست

چند پرسی: لباب عرفان چیست؟

آنچه با فهم تو نیاید راست

سخن سر این معما را

تو ندانسته ای، مگو که خطاست

خواستم، جام داد و عذر بگفت

عذر این را کجا توانم خواست؟

در ریاض ابد بفیض ازل

جان ما را هزار نشو و نماست

قبله گم کرده ام، رو بنما

که جمال تو قبله دلهاست

قاسمی، آسمان الا الله

گرچه بالا بود ولی بی لاست