دوست در مجلس جان آمد و محفل آراست
شیوها کرد که هرگز بصفت ناید راست
باده نوشید و غزل خواند و صراحی در دست
هر کجا رفت بدین شیوه قیامت برخاست
گر ترا دیده دل روشن و صافی باشد
پرتو نور تجلی ز جبینش پیداست
باده ام دادی و گفتی که: ز ما شاکر باش
گر همه شکر شوم شکر تو نتوانم خواست
عشق سلطان وجودست و جهان بنده او
علم عشق موبد ز سمک تا به سماست
زهد و تقوی و ورع جمله مقامات نکوست
همه عالیست ولی عشق مقام اعلاست
دید در عشق که آشفته و حیرت زده ام
گفت:کین حیرت و دهشت همه از بهجت ماست
چون خلاص دو جهان از نظر سلطانست
ورد جانم همه «یا سید» و یا «مولاناست »
فرد را باش،مگو نسیه، که فرصت نقدست
فرد و عاشق نشود هر که رهین فرداست
آفرینش بطریقی که نهادند نکوست
نظر هر که خطا دید هم از عین خطاست
قاسمی، در ره مقصود بجان باید رفت
گر بلایی رسد، آن لام بلا عین عطاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به توصیف یک محفل و عشق میپردازد. شاعر به توصیف دوستی میپردازد که با حضورش جان تازهای به مجلس میبخشد و حالتی شکوهمند ایجاد میکند. او از عشق به عنوان پادشاه وجود یاد میکند و بیان میدارد که علم عشق بالاترین مقامها را دارد. شاعر همچنین از حالت حیرت و شگفتیاش در عشق سخن میگوید و به این نکته اشاره میکند که همه چیز در عشق و محبت به حقایق واقعی دلالت دارد. در نهایت، شاعر بر اهمیت عشق و تجربههای شخصی تاکید میکند و بیان میدارد که هر فرد باید خود را از تعلقات رها کند تا به مقام عشق برسد.
هوش مصنوعی: دوست در جمع حاضر شد و فضایی دلنشین به وجود آورد. کارهایی کرد که هیچکس نتواند به درستی آنها را توصیف کند.
هوش مصنوعی: او در حال نوشیدن شراب و خواندن شعر بود و با یک ظرف معمولی در دست، هر جا که میرفت، شوری خاص و جالب ایجاد میکرد.
هوش مصنوعی: اگر دل تو چشمانی واضح و شفاف داشته باشد، نور تجلی بر پیشانیات آشکار خواهد بود.
هوش مصنوعی: به من شراب دادی و گفتی که: از ما سپاسگزار باش. حتی اگر تمام دنیا را شکرگزار شوم، همچنان نمیتوانم شکر تو را به جا آورم.
هوش مصنوعی: عشق فرمانروای هستی است و تمام جهان به او وابسته و تسلیم است. دانش و علم عشق از زمین تا آسمان را در بر میگیرد و همه جا را شامل میشود.
هوش مصنوعی: پرهيزکاری، تقوا و پرهیز از گناه همگی فضایل پسندیدهای هستند و در جایگاه بلند و خوبی قرار دارند، اما عشق به خداوند بالاترین مقام و برترین حالت انسان است.
هوش مصنوعی: او در عشق متوجه شد که من نگران و گیج هستم، گفت: این نگرانی و ترس همه به خاطر شادی ماست.
هوش مصنوعی: چون که دو جهان به چشم سلطان خلاص میشود، تنها دعای جانم این است که یا «سرور» است یا «مولا».
هوش مصنوعی: در زندگی به فرصتی که اکنون در دست داریم توجه کن و از آن بهرهبرداری کن، چرا که زمان حال ارزشمند است و کسی که فقط به آینده فکر کند و منتظر بماند، هرگز نمیتواند به عشق و لذت واقعی دست یابد.
هوش مصنوعی: خلق و آفرینش به شکلی که مقرر شده، زیبا و خوب است. هر کسی که عیبی در آن مشاهده کند، خود در اشتباه است.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به هدف خود، باید با جان و دل تلاش کرد. اگر مشکلی پیش بیاید، بدان که آن مشکل در واقع نوعی رحمت و نعمت است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هیچ نپذیری چون ز آل نبی باشد مرد
زود بخروشی و گویی «نه صواب است، خطاست»
بی گمان، گفتن تو باز نماید که تو را
به دل اندر غضب و دشمنی آل عباست
ترک من بر دل من کامروا گشت و رواست
ازهمه ترکان چون ترک من امروز کجاست
مشک با زلف سیاهش نه سیاهست و نه خوش
سرو با قد بلندش نه بلندست و نه راست
همه نازیدن آن ماه بدیدار منست
[...]
بر تو این خوردن و این رفتن و این خفتن و خاست
نیک بنگر که، که افگند، وز این کار چه خواست
گر به ناکام تو بود این همه تقدیر، چرا
به همه عمر چنین خواب و خورت کام و هواست؟
چون شدی فتنهٔ ناخواستهٔ خویش؟ بگوی،
[...]
رمضان موکب رفتن زره دور آراست
علم عید پدید آمد و غلغل برخاست
مرد میخوار نماینده بدستی مه نو
دست دیگر سوی ساقی که : می کهنه کجاست ؟
مطرب کاسد بی بیم بشادی همه شب (؟)
[...]
گر سخن گوید، باشد سخن او ره راست
زو دلارام و دلانگیز سخن باید خواست
زان سخنها که بدو طبع ترا میل و هواست
گوش مالش تو به انگشت بدانسان که سزاست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.