تو محبوب جانی و جان جهانی
فدای تو صد عمر و صد زندگانی
بنور هدایت چراغ زمینی
برفعت فزون تر ز هفت آسمانی
علیه الصلوتی، علیه السلامی
امین زمینی، امان زمانی
تو سلطان جودی و شاه وجودی
بنور جبین رهبر کاروانی
چو شوق تو دیدم فراموش کردم
جمال جوانی، سماع اغانی
تو ساقی حقی، که جان و جهانرا
ز فیض تو باشد شراب مغانی
ز سیر و سلوک تو جبریل واماند
که با تو نیارد کسی هم عنانی
امانت دیاری، شریعت دثاری
طریقت تو داری، حقیقت تو دانی
شریعت چه گوید؟ حقیقت چه جوید؟
«معانی المبادی »، «مبادی المعانی »
جمیلی، جزیلی، کریمی، کفیلی
ترا قاسمی بنده جاودانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن که نماند به هیچ خلق خدای است
تو نه خدایی، به هیچ خلق نمانی
روز شدن را نشان دهند به خورشید
باز مر او را به تو دهند نشانی
هر چه بر الفاظ خلق مدحت رفتهست
[...]
چونت نپرسم بگویی اینت کراهت
چونت بخوانم نیایی اینت گرانی
دعوی دانش کنی همیشه ولیکن
هیچ ندانی ورا که هیچ ندانی
هم بجمال و کمال و هم بجوابی
کس بپدر ماند اینچنین که تو مانی
هر که ترا دید سعد دولت پنداشت
گرچه نماندست وی تو دیر بمانی
آینه سعد دولت است جمالت
[...]
چندم پرسی مرا چرا رنجانی
حقا که تو حال من زمن به دانی!
بی اثر نعمت تو نیست دهانی
بی کمر خدمت تو نیست میانی
در ره تو چرخ کیست حلقه بگوشی
بر در تو عقل کیست بسته دهانی
چون تو نخیزد بروزگار کریمی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.