گنجور

 
قاسم انوار

گر جان بهوای تو گرفتار نبودی

جان و دل ما طالب دیدار نبودی

گر زانکه بحق واقف اسرار شدی خلق

منصور «اناالحق » گو بردار نبودی

تکفیر نکردی سخن «اعظم شان » را

گر مفتی ما بر سر انکار نبودی

گر جانب عاشق نشدی میل حبیبان

عشاق ترا گرمی بازار نبودی

از نقش دو عالم نبدی حاصل و محصول

گر زانکه دلی واقف اسرار نبودی

گر زانکه پس پرده ندیدی رخ خود را

خود را ز پس پرده خریدار نبودی

گر دور و تسلسل ننمودی رخ و زلفت

عشاق تو سرگشته چو پرگار نبودی

گر عشق نبودی و غم عشق نبودی

یک جان بجهان عارف و هشیار نبودی

قاسم، اگر این جان نبدی آینه حق

جان را بر او پایه و مقدار نبودی

 
 
 
امیر معزی

گر عارض تو چون گل پربار نبودی

از عشق‌ گُلت در دل من خار نبودی

ور نیمهٔ دینار نبودی دهن تو

بر چهرهٔ من‌گونهٔ دینار نبودی

گر مایل بیداد نبودی دل تو یار

[...]

عطار

گر یار چنین سرکش و عیار نبودی

حال من بیچاره چنین زار نبودی

گر عشق بتان خنجر هجران نکشیدی

در روی زمین خوشتر ازین کار نبودی

از شادی من خلق جهان شاد شدندی

[...]

امیرخسرو دهلوی

ای کاش مرا با تو سر و کار نبودی

تا دیده و دل هر دو گرفتار نبودی

شرمنده نبودی اگر از ریختن خون

آن زلف نگون تو نگونسار نبودی

بودی سر آتش که بدیدی به سوی من

[...]

نظیری نیشابوری

گر حسن جمال تو طلبکار نبودی

در خانقه و بتکده دیار نبودی

گر نرگس مست تو نکردی جدل آغاز

تا گردش او بودی هشیار نبودی

بی پرده توانستی اگر روی نمودن

[...]

حزین لاهیجی

ای عهد شکن، با تو اگر کار نبودی

کار دل ما این همه دشوار نبودی

نگذاشتمی آینه ی روی تو از دست

گر باعث حیرانی دیدار نبودی

گر کفر نمی خواست ز ما پیر خرابات

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه