گر جان بهوای تو گرفتار نبودی
جان و دل ما طالب دیدار نبودی
گر زانکه بحق واقف اسرار شدی خلق
منصور «اناالحق » گو بردار نبودی
تکفیر نکردی سخن «اعظم شان » را
گر مفتی ما بر سر انکار نبودی
گر جانب عاشق نشدی میل حبیبان
عشاق ترا گرمی بازار نبودی
از نقش دو عالم نبدی حاصل و محصول
گر زانکه دلی واقف اسرار نبودی
گر زانکه پس پرده ندیدی رخ خود را
خود را ز پس پرده خریدار نبودی
گر دور و تسلسل ننمودی رخ و زلفت
عشاق تو سرگشته چو پرگار نبودی
گر عشق نبودی و غم عشق نبودی
یک جان بجهان عارف و هشیار نبودی
قاسم، اگر این جان نبدی آینه حق
جان را بر او پایه و مقدار نبودی